در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر اسدالهی
محل تولد تاکستان - دولت آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر صالحی
محل تولد آبیک - خطایان


در حال دریافت تصویر  ...
نام غلام رضا خلج
محل تولد تاکستان - علنقیه


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین آجورلو
محل تولد آوج - کلنجین


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی ملک پورقزوینی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام ناصر مهری
محل شهادت شرهانی


در حال دریافت تصویر  ...
نام ذبیح الله طاهرخانی
محل شهادت جاده بروجرد - خرم آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام حبیب الله محمد بیگی سلخوری
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام جواد مهجور
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی باغ خانی
محل شهادت فکه - چمسری


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی شعبانی
محل شهادت سوسنگرد


در حال دریافت تصویر  ...
نام منصور زارعی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام قربان علی میرزایی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام یحیی معصومی
محل شهادت اشنویه


در حال دریافت تصویر  ...
نام مرتضی اسفندیاری
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام داود توکلی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام بیت الله رحیمی
محل شهادت کوشک طلایی


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی کریمی
محل شهادت خرمشهر



یک خاطره شهید  علی اصغر جمشیدی


دنیا برایش تنگ شده بود!

علی اکبر، برادر شهید علی اصغر جمشیدی: علی اصغر استعداد و هوش عجیبی در فراگیری درسهایش داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود، وقتی از مدرسه می آمد بدون اینکه استراحت کرده و یا غذا بخورد به درس و مشق هایش می رسید. ایشان یک عمر مفید و پر بار و بدون اتلاف وقت داشت و از وقت ها به نحو احسن استفاده می کرد تا اینکه دیپلم ریاضی گرفت و بلافاصله هم در رشته ریاضی و آمار دانشگاه تهران قبول شد. او با چند تن از دانشجویان قمی در تهران منزلی کرایه کرد و مشغول ادامه تحصیل شد و علی رغم وجود زمینه های فساد و بی بند باری در تهران، با اراده و زمینه ی دینی و مذهبی اش، کمترین تأثیر از محیط نگرفت و بعد از ۴ سال تحصیل به عنوان اولین لیسانس این رشته در قزوین، مدرک خود را دریافت کرد. او در سن ۲۰ سالگی گاهی در نماز، آنقدر به درگاه خداوند متعال گریه و زاری می کرد که مو بر تن من سیخ می شد و با خود می گفتم: خدایا! یک جوان در چنین سن و سال، مگر چه گناهی باید مرتکب شده باشد که این چنین به تضرع بنشیند، نمی دانم، شاید هم دنیا برایش تنگ شده و به دنبال دنیای بزرگتری بود.