در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد ابراهیم افشار ونگینی
نام پدر محمد
نام مادر آنتیک
محل شهادت سردشت

بیوگرافی
افشار ‌ونگینی، محمدابراهیم: هفدهم دی ۱۳۳۸، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمد، خواربار فروش بود و مادرش آنتیک نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پنجم تیر ۱۳۶۶، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن، شهید شد.مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۳۸/۱۰/۱۷
محل شهادت سردشت تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۴/۰۵
استان محل شهادت آذربایجان غربی شهر محل شهادت سردشت
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۱
تحصیلات سوم راهنمائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محمدابراهیم افشارونگینی: اینجانب، ابراهیم افشار، فرزند محمد افشار، شماره شناسنامه ۷۱۶، صادره از قزوین، مقلد امام امت مى‏ باشم. بنا به فرموده امام حسین(ع) که به یاران خود آموخت و نداى آن هنوز هم به گوش مى‏ رسد و دعوتى است به همه عصرها و نسل ها؛ «هل من ناصر ینصرنى؟» امروز جاى نشستن نیست؛ باید هجرت کرد و دست از زن و فرزند کشید. به یارى جبهه‏ ها باید شتافت؛ به نداى رهبر بزرگ انقلاب اسلامى جواب مثبت باید داد؛ ندای زعیم عالى مقام اسلام، نداى ائمه اطهار و نداى حسین(ع)در صحراى عاشوراست. اگر حقیر به این فرمان آرى گفته ‏ام؛ به این خاطر که وظیفه ی هر فرد مسلمان است که در جنگ با کفار شرکت نماید. مردم! بدانید من با کمال میل این راه را پذیرفتم و به این انتخاب نیز افتخار مى ‏کنم؛ زیرا که این راه، راه على(ع) و حسین(ع) و راه یازده فرزندش و راه خمینى بت شکن و راه رستگارى است.۱ (۱۰۵۸۰۵۹)
دست نوشته ها
بسمه تعالی با عرض سلام پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم و امیدوارم که همیشه در زندگیتان خوب و خوش بوده و در زیر سایه امام زمان (عج) پدر گرامی پدر عزیزم می بخشید که اگر شماها را اذیت کرده ام و حلالم کن . همینطور به تک تک خانواده ام می گویم که مرا ببخشید و حلالم کنید . پدر عزیزم سال قبل وصیتنامه ای نوشته بودم که پیش شما هست و اگر آن وصیتنامه ای که نوشته ام اگر یکی نوشتم و آنها دوباره تکرار کنید و چه خبری که بیادم می آید می نوشتم . اول باید خانواده ام بداند گریه کردن خوب نیست . چون دشمن از گریه های شماها عزیزان سوء استفاده می کند . وصیتنامه ای هم نوشته ام به گردان داده ام و او را هم می خوانم . برادران به شماها عزیزان یکی یکی می گویم که همیشه در نماز جمعه شرکت داشته و شرکت کنید و همینطور در مسجد محل که می توانید هرگونه کمک کنید . و اگر وقت کردید تمام فرمهای مسجد را باید بدهد بشورید واگر پدر و مادرم و همسرم و برادرانم و خواهرانم راضی بودند . عکس انداختم در دیوار مسجد می کشند .و نامه ای که می توانید بخوانید را در مجلس بخوانید . همسرم فرزندانت را خوب مواظبت کن که مبادا نماز جمعه را از یاد ببرید . مقداری پول به مشهدی صفر بدهکارم ۳۰۰۰۰ ریال و کمی هم از شرکت وام گرفته ام به مسکن داده ام و پول کمی هم مقدار آن ۵۰۰۰۰ ریال می باشد به حاجی یدالله داده ام . و کمی هم به پدرم بدهکارم ۲۰۰۰۰ ریال می باشد . از همه شماها عزیزان من که راضی هستم و شماها هم از من راضی باشید از تمام فامیلهایم می خواهم که مرا حلال کنید ببخشید که تند تند نوشتم . پدرم وکیل خود می دارم و برادر بزرگم را وصی خودم می دارم و فرزندم را هم وصی خودم می دارم تو وصیتنامه ام نوشته بودم که دایی وصی ام می باشد . ولی اینجا نوشتم برادرم و فرزندم عرضی می دارم امیدوارم که همگی مرا ببخشید . همسرم دل می خواهد در گوشه خانه ام قرآن و چند عدد لامپ رنگی وصل کنی در گوشه اتاق بگذاری و مادرم و برادرانم و خواهرانم و همسرم به همگی شماها می گویم که موظب فرزندانم باشید . مبادا فرزندانم ناراحت شوند مواظب باشید . دایی از همه شما ها عزیزان و از همه فامیلهایی یکی یکی حلالیت می طلبم و از حسن آقا با اهل خانواده اش حلالیت و فامیلهایی که در تهران هستند از آنها هم حلالیت می خواهم و تک تک دوستانم و فامیلهایم و همسایگان حلالیت بطلبید . همسرم و مادرم و خواهرانم و برادرانم و فرزندانم دلم می خواست که یک بار دیگر هم که شده شما را زیارت می کردم و کربلایی حسین با اهل خانواده شهدا از طرف من از شماها و تمام فامیلهایم حلالیت بطلیبد . زیاد سر شما را درد نمی آورم . برادرم دلم می خواست که بودم و با اهل خانواده به مشهد می رفتیم و اگر توانستی با اهل خانواده آنها را به مشهد ببر . برادرجان و دیگر اگر هر چه خودت می خواهی در مجلس کوتاهی نکن . همسرم و فرزندانت را دور خودت جمع می کنی با خودت زندگی می کنی هر چقدر که خودت می خو.اهی می توانی در خانه با فرزندانت زندگی کنی . حلالم کنید . بخدای بزرگ می سپارم خداحافظ خدانگهدار همگی شما عزیزان باشد . ابراهیم افشار