عنوان
در حال دریافت تصویر  ... خدا جون! دوسِت دارم، قد بابام!
این عکس سال 64 گرفته شده و من آن موقع حدود یک سال داشتم. اینجا هم امامزاده علی اصغر(ع) است. در یکی از روستاهای نزدیک ما. پدرم موقع تولد من در مرخصی بود. او مرا خیلی دوست داشت و از بدنیا آمدن من هم خیلی خوشحال بود. بابا همیشه از مناطق جنگی که بر می گشت، برایم سوغاتی می آورد، از هویزه و جاهای مختلف، هنوز روسری ها و خیلی چیزهای دیگری را که برایم سوغات ...
در حال دریافت تصویر  ... مشتی خاک!
شهید بسیجی، علی قاریان پور آنقدر سریع آمد و رفت که چشمان خیلی ها در راهش باز ماند، چشمهایی که هنوز اشگهای ممتدش در سینه زنی ها برای آقا امام حسین (ع) و میدان داری هایش را که گاهی به بیهوشی در راه مقتدایش منتهی می شد را هرگز فراموش نمی کنند. او در کمال صداقت و عاشقانه در بخشی از وصیت نامه اش نوشت: اگر جنازه ام به دست شما رسید و برای دیدنم آمدید، ب ...
در حال دریافت تصویر  ... مثل جَدش!
آن روزها من کارمند بنیاد شهید آبیک بودم. مغازه هم داشتم، برای اولین بار بود که در سال 65 اعزام می شدم، آن هم از بسیج آبیک. حاج آقای طباطبایی، امام جماعت آبیک بود، با درخواست مردم، او تازه به شهر ما آمده بود. نمازهایش را همه دوست داشتند و اتحاد خوبی در سطح شهر ایجاد کرده بود، خیلی ها هم با دیدن چهره بشاش و همیشه خندان او، شارژ می شدند. روز ...
در حال دریافت تصویر  ... چهره شهدای قزوینى ممتاز است
همه کشور شهداى بزرگى تقدیم کردند؛ اما چهره شهدا و برجستگان و ایثارگران قزوینى ممتاز است؛ مثل شهید «رجایى». در انقلاب، ما مثل شهید رجایى کم داریم. در میان رزمندگان - چه ارتش و چه سپاه - شهید «بابایى» یک انسان بزرگ و یک چهره ماندگار و فراموش‏نشدنى است. در میان آزادگان، معلّم معنوى آنها، مرحوم «ابوترابى» هم از این نمونه ‏هاست. من این سه چهره برجست ...
در حال دریافت تصویر  ... دیدار با عزیزترین دنیا!
آن روز عباس را که دیدم پر از شوق و ذوق بود و صورتش از فرط خوشحالی برافروخته شده بود. علت خوشحالی‌اش را پرسیدم، گفت: "امروز با عزیزترین کس دنیا دیدار دارم". بعد از دیدار با حضرت امام، شور و حال عجیبی پیدا کرده بود؛ طوری که دیدار امام برای همیشه‌ی عمرش، سرمایه‌ای شد که تا آخرین لحظات زندگی، از آن لحظات و آن روز به یادماندنی به عنوان شیرین‌ترین روز ...
 

<123456789>