در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر اسدالهی
محل تولد تاکستان - دولت آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر صالحی
محل تولد آبیک - خطایان


در حال دریافت تصویر  ...
نام غلام رضا خلج
محل تولد تاکستان - علنقیه


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین آجورلو
محل تولد آوج - کلنجین


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی ملک پورقزوینی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام ناصر مهری
محل شهادت شرهانی


در حال دریافت تصویر  ...
نام ذبیح الله طاهرخانی
محل شهادت جاده بروجرد - خرم آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام حبیب الله محمد بیگی سلخوری
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام جواد مهجور
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی باغ خانی
محل شهادت فکه - چمسری


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی شعبانی
محل شهادت سوسنگرد


در حال دریافت تصویر  ...
نام منصور زارعی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام قربان علی میرزایی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام یحیی معصومی
محل شهادت اشنویه


در حال دریافت تصویر  ...
نام مرتضی اسفندیاری
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام داود توکلی
محل شهادت خرمشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام بیت الله رحیمی
محل شهادت کوشک طلایی


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی کریمی
محل شهادت خرمشهر



یک خاطره شهید  حسین احمدی


خاطرات شهید حسین احمدی از جبهه

بسمه تعالی در تاریخ ۳۰/۷/۶۵ بود که در ساعت ۱۰ الی ۱۲ من ایستاده بودم بعد از مدتی ناگهان خمپاره دشمن شروع به کار کردن کرد و تعداد زیادی خمپاره را در اطراف سنگر زد که ناگهان خمپاره ای بالای سنگر نگهبانی می خورد و منفجر شد و خدا خیلی رحم کرد که به من آسیبی نرسید من فوراً آنجا را ترک کردم . در تاریخ ۱/۸/۶۵ بود که می رفتیم پیش مصطفی که در بین راه به توالت رفتیم وقتی که رفتیم آفتابه را برداشته خمپاره ای در ۳ متری من بزمین خورد که من فوراً نشستم و باز هم بحمد الله هیچ چیزی نشدم و بعد مقدار زیادی خمپاره باز زد و یک خمپاره در جلوی سنگر من خورد که عمل نکرد که اگر عمل می کرد ما هم رفته بودیم و چند تای دیگر هم به آب خورد و منفجر شد ولی آسیبی به من نرسید . عصر بود سر پست بودم ناگهان زیادی را در پشت خاک ریزی که ولی از شانس بد من دوربین را دست کاری کرده بودند و هر چقدر که من تیر اندازی کردم هیچ کدام به آنها نخورد بعد مصطفی بود که با هم درون سنگر بودیم .و خیلی خمپاره از پشت سنگر ما رد گشت دیگر کم منده بود که سنگر ما خراب شود . حسین احمدی