در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین قلی محمدی
محل تولد قزوین - ده دوشاب-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام ایمان علی پرهیزکاری
محل تولد قزوین - وشته-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام مصطفی جانی
محل تولد قزوین - قزقلعه


در حال دریافت تصویر  ...
نام داود شالی
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام جواد طاهرخانی
محل تولد تاکستان


در حال دریافت تصویر  ...
نام تقی طاهرخانی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام مهدی جوادی اینانلو
محل تولد قزوین - بادامک


در حال دریافت تصویر  ...
نام نعمت الله اسمعیلی
محل تولد تاکستان - جهان آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام شاهین مکانی
محل تولد تاکستان


در حال دریافت تصویر  ...
نام گل محمد جهان بخشی
محل تولد بوئین زهرا - خوزنین


در حال دریافت تصویر  ...
نام نصرت الله حاجی آبادی
محل تولد قزوین - ابراهیم آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام ابوالفضل علم بیگی
محل تولد تاکستان - نرجه


در حال دریافت تصویر  ...
نام محسن الهیاری
محل تولد تاکستان - خورهشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد تقی قربانی
محل تولد قزوین - سنجانک


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر قلعه قوند
محل تولد تاکستان - نهاوند


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید حسین میرنورالهی
محل شهادت فاو


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد قموشی رامندی
محل شهادت جزیره مجنون


در حال دریافت تصویر  ...
نام مهراج عاشوری
محل شهادت حاج عمران


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین محمدی
محل شهادت ماووت


در حال دریافت تصویر  ...
نام روح الله عبداللهی اوانکی
محل شهادت بردسپیان سردشت



یک خاطره شهید  رضا رجبی


«عروسک چوبی»

زینب رجبی: «عروسک چوبی»، یکی از کتاب‌هایی بود که پدرم برای من خریده بود و خیلی از شب‌ها خودش داستانش را به هنگام خواب، برایم می‌خواند. داستانی که شخصیت اصلی آن، دختری هم نام خودم، «زینب» بود. پدر، هر وقت این داستان را برایم می‌خواند، می‌دیدم اسامی شخصیت‌های داستان، دقیقاً اسامی اهل خانواده‌ی خودمان است؛ یعنی پدر «زینب»، «رضا» بود و مادرش «زهرا» و... پدرم به هیچ کس اجازه نمی‌داد به این کتاب دست بزند و همیشه خودش برایم کتاب را می‌خواند، تا این که در جنگ با دشمنان اسلام به شهادت رسید و من هم بعدها با سواد شدم و توانستم بخوانم. یک روز کتاب را پیدا کردم و به یاد پدرم، قصد کردم که یک بار خودم داستانش را بخوانم؛ اما در کمال ناباوری دیدم که اسامی شخصیت‌های داستان با آن چه پدرم می‌خواند، متفاوت است. حتی پدرم یک بخش از داستان را، که پدر «زینب» «سیگار» می‌کشد، هیچ‌وقت برایم نخوانده بود.