قول بده شفیعم باشی!


در حال دریافت تصویر  ...


روزهای آماده شدن برای عملیات بیت المقدس بود، شهید سعید امام جمعه شهیدی، در عملیات قبلی مجروح شده و با عصا آمده بود. وقتی او را دیدم، حیرت کردم، تعجبم این بود که چگونه و چرا او با این وضعیت جسمی، دوباره آمده تا در عملیات بیت المقدس حضور یابد؟ همه دوستش داشتند، دوربینش همیشه همراهش بود، به دلم افتاده بود که او نور بالا می زند و عاشق شده است. اینجا انرژی اتمی است، جایی که بچه ها ساماندهی شدند تا کار خرمشهر قهرمان را یکسره کنند. در فرصتی کوتاه سعید را پیدا کردم، دست در گردن هم انداختیم، گفتم: سعید قول بده که شهید شدی مرا شفاعت کنی؟ او خندید و همین درخواست را از من کرد. اما او کجا و من کجا؟ او در همان عملیات و در راه حفظ آرمان های امام و امت و آزاد سازی خرمشهر به شهادت رسید تا شفیع من باشد و شما! محسن صباغ منبع: کتاب ماندگاران/حسن شکیب زاده