بچه ها را کچل کردیم


در حال دریافت تصویر  ...


به من می گفتند، تو عامل مخرب جبهه هایی، آخه هر وقت که می رفتم جبهه، سر به سر رزمندگان می گذاشتیم و همه چیز را به هم میزدیم تا بچه ها شارژ شده و روحیه بگیرند. در یکی از عملیات ها، یادم نمی رود که یک روز به عملیات مانده بود، من هم مسوول تدارکات بودم، برای اینکه بچه ها شاد شوند و در عملیات با روحیه بیشتری شرکت کنند، به نیروهای تدارکاتی اعلام کردم دستور آمده بچه های تدارکات باید سرهایشان را از زیر بتراشند، همه اعتراض کردند و می گفتند چرا باید این کار را بکنیم؟ من هم گفتم: تراشیدن سرها برای این است که رزمندگان توی خط بتوانند به راحتی بچه های تدارکات را شناسایی کنند که همه قبول کردند و شروع کردیم سر همه ی نیروها را از زیر زده و کچل کردیم و از همه هم عکس گرفتم. فردا که برای عملیات آماده می شدیم، یکی از فرماندهان وقتی دید بچه های تدارکات همه کچل کرده اند، گفت: شما چرا اینطوری شده اید، کی گفته که شما کچل کنید؟ این را که گفت همه ی بچه ها مرا نشان دادند و من هم گفتم: من دستور دادم، مگه من رییس تدارکات نیستم، خوب به نظرم رسید که برای شناسایی بچه ها ی تدارکات در منطقه ی عملیاتی این بهترین کار است، البته همینطور هم شد و کچل کردن بچه های تدارکات به شناسایی و دسترس بودن آنها توی عملیات خیلی کمک کرد. محمد حصاری منبع: کتاب ماندگاران/حسن شکیب زاده