در حال دریافت تصویر  ...
نام مجید ماخانی
نام پدر ابوالقاسم
نام مادر شهربانو
محل شهادت فکه

بیوگرافی
ماخانی، مجید: دوازدهم آبان ۱۳۴۲، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، بنا و معمار بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۲/۰۸/۱۲
محل شهادت فکه تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۲۱
استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت دهلران
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم متوسطه رشته -
عملیات والفجرمقدماتی سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید - - -


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، مجید ماخانى: خدایا! ما به تو خیلى نیاز داریم؛ پس به ما آن چنان شعورى بده که به نیازهاى خود پى ببریم. خدایا! دردها و گناهان مان زیادند؛ اما هر اندازه هم که زیاد باشند، به اندازه ی فضل، کَرَم و بخشش تو نیست. خدایا! ما آرزوى روزى را داریم که احساس کنیم هیچ گناهى نداریم و هیچ گناهى مرتکب نشدیم؛ پس خدایا! گناهانى را که مرتکب شدیم، بر ما ببخش و به ما توفیق بده که از مُحرَّمات تو دورى کنیم تا دیگر مرتکب گناه نشویم. خدایا! به ما توفیق بده، تا در انجام عبادات پا برجا و راسخ باشیم. خدایا! قرآن مى‏ خوانیم؛ اما در قلب ما اثر نمى‏ کند! نماز مى‏ خوانیم؛ روزه مى‏ گیرم؛ اما در قلب ما اثر نمى ‏کند! اى خدایی که «مقلب القلوب» هستى! قلب هاى ما را تحت تأثیر کلام خود –قرآن- قرار بده. خدایا، خدایا! ما نمى‏ خواهیم زیر بار ذلت باشیم؛ پس -اگر به قیمت جان ما هم شده- این انقلاب را پیروز کن و این امام را از دست دشمنان، حفظ کن. خدایا! از تو مى‏ خواهیم مرگ ما با عزت باشد؛ آن هم در میدان هاى مبارزه با دشمنان و در راه تو، تا شهید شویم. خدایا! دعاى «اهل معرفت باشیم» را دعاى مستجاب ما قرار ده و شُکرگزارى ما را خالص و بى ‏ریا گردان. اکنون که دارم وصیت‏ نامه مى‏نویسم، در مکان مقدس جبهه هستم؛ همان جایى که جایگاه سربازان اسلام و میعادگاه عاشقان امام حسین(ع) است. من از شهر، دیار و وطنم دست کشیدم؛ چرا که مرا شهر، دیار و وطن اینجاست. «بیایید اى جوانان! همگى لاله بکاریم/ چون قتلگه اکبر، گل پیراهن اینجاست» شهادت را مدت ها به انتظارش نشستم و از شهر و دیارم هجرت کردم، از جایی به جایی که یاران حسین(ع) -عاشقانه و با نیت پاک- جان خود را فداى الله، قرآن و اسلام مى‏ کنند. آرى، برادران! باید گفت و عمل کرد به این که: اى حسین!(ع) اگر چه ما در آن زمان نبودیم تا جان مان را فداى تو کنیم؛ ولى بدان که در این زمان، به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنى؟» امام عزیزمان لبیک خواهیم گفت و تا پاى جان، براى برقرارى اسلام و قرآن و به اهتزاز در آمدن پرچم توحید در جهان، ایستادگى خواهیم کرد. این بنده ی حقیر، مجید ماخانى، به رسالت انبیا از اول آفرینش معتقد هستم و این که حضرت آدم اولین پیامبر خدا و آفتاب نبوت، حضرت محمد(ص) آخرین آن ها مى‏ باشد. خدا را شُکر، که در چنین موقعیت زمانى به دنیا آمدم. هر چند بنده ی حقیر، این لیاقت را ندارم تا -به عنوان یک شخص- به شما امت حزب الله چیزى بگویم؛ ولى این مطلب را به عنوان یادآورى به شما مى ‏گویم: اى امت حزب الله! سعى کنید تا مى ‏توانید، در صحنه ی انقلاب باقى بمانید و خستگى را از تن بیرون کنید؛ چرا که این انقلاب باید به انقلاب حضرت مهدى(عج) برسد؛ هر چند به قیمت جان مان تمام شود! در حقیقت، این انقلاب و این ملت رسول الله(ص) است که تا ظهور امام زمان(عج) باقى خواهد ماند. اى امت حزب الله! نماز جمعه سنگر انقلاب است؛ پس این مکان مقدس و شریف را -که خاری است در چشم دشمنان- خالى نگذارید. آرى! چشم دشمنان اسلام از اینگونه جاها کور شده است که نمى ‏توانند پیروزى و معجزات انقلاب اسلامى را ببیند. خدا و امام زمان(عج) در همه ی نقاط کشور (به خصوص در جبهه‏ ها) در کارها دست دارند و هیچ شیطانى نمى ‏تواند در این کشور دست به توطئه بزند، که اگر هم توطئه ‏اى در کار باشد، به یارى خدا، امام زمان(عج) و رهبرى امام خمینى، خنثى مى‏ شود؛ پس بکوشید و مگذارید دست جنایتکاران براى جنایت، به سوى کشورمان دراز شود.۱ (۱۶۵۷۷۷۶)