نام | داود جلوخانی نیارکی |
نام پدر | محمد علی |
نام مادر | فاطمه |
محل شهادت | شیخ محمد |
بیوگرافی |
جلوخانینیارکی، داود: پنجم شهریور ۱۳۴۴، در روستای نیارک از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کشاورزی میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم خرداد ۱۳۶۷، در شیخمحمد عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۱ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | قزوین - نیارک | تاریخ تولد | ۱۳۴۴/۰۶/۰۵ |
محل شهادت | شیخ محمد | تاریخ شهادت | ۱۳۶۷/۰۳/۲۴ |
استان محل شهادت | - | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | 1371 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - نیارک |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، داود جلوخانی نیارکی:
هر روز شاهد جنایت های بزرگ و بزرگتر در این عالم هستیم و حال کفار جهانی -آمریکا و ایادی مزدور او در منطقه- با فشار و ظلم هرچه تمام تر می خواهند اسلام و مسلمین را برای همیشه به خاموشی بکشانند و مسلمانان و خداپرستان را زیر چکمه های خون آلود و کثیف خود از بین برده و قرآن و عظمت و بزرگواری اسلام و مسلمین را به انزوا بکشانند؛ اما باید بدانند که درخت اسلام، با خون امام حسین(ع) آبیاری شده و بعد از چهارده قرن، باز هم یاوران حسین(ع) و پیروان واقعی او، به رهبری امامشان، خمینی عزیز و با عنایت و الطاف خداوندی و با کمک های آقا و سرورشان، امام زمان (عج) به دشمنان قسم خورده ی اسلام -که به حق دشمنان خدایند- چنان سیلی محکمی زده و به درک واصل خواهند کرد، که برای همیشه به خواب و ذلت بی پایان فرو بروند.
اما، این که خداوند تبارک و تعالی، توفیقی به این بنده ی ناقابل و حقیر عنایت فرمود تا بتوانم در جبهه های نبرد نور علیه ظلمت حاضر شوم، خداوند را سپاسگزارم و اگر -ان شاء الله- خداوند مرا پذیرفت و در این نبرد شهید شدم، از پدر، مادر، برادران، خواهران و دوستان عزیزم عاجزانه می خواهم که پیرو امام و رهنمودهای ایشان و اسلام باشند.
به هر حال انسان یک بار بیشتر نمی میرد؛ پس چه بهتر و نیکوتر این که در راه خدای متعال، این جان ناقابل را فدا کند و این جان را از کالبدش مستقیماً به صاحبش بازگرداند.
...و اما، سخن من به دوستانم این است که: ای دوستان معظم و عزیزان! سعی کنید قلم شما، قدم شما و روح و جسم شما، برای خدا و اسلام حرکت کند و همیشه از رهنمودهای امام خمینی پیروی کنید و کوشش کنید که جبهه ها را پُر کرده و نگذارید دشمن هجوم آورد.
در ضمن، پدر جان! بنده ۱۵۰۰ تومان به برادر «محمد جمشیدی» -که در خیابان «طالقانی» قزوین است- بدهکارم؛ حتماً بدهید.۱ (۱۱۹۰۰۹۵)
۱۰/۲/۶۷