در حال دریافت تصویر  ...
نام محسن زرینی
نام پدر اصغر
نام مادر رقیه
محل شهادت ام الرصاص

بیوگرافی
زرینی، محسن: نوزدهم اسفند ۱۳۴۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اصغر، فروشنده دام بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت تک‌تیرانداز در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۸، پس از تفحص در گلزار شهدای زاداگاهش به خاک سپرده شد.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۵/۱۲/۱۹
محل شهادت ام الرصاص تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۰۴
استان محل شهادت - شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم راهنمائی رشته -
عملیات سال تفحص 1378
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین -


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محسن زرّینی: بلی، شهادت در راه خدا نصیب هر کس نمی شود؛ مگر آن که خداوند عنایتی کند تا لیاقت این فوز عظیم را به عده ای از بندگانش عطا نماید. من به این شهادت ها غبطه می خوردم و دعایم این بود که: خدایا! شهادت حقیقی را در راه خودت نصیب من بگردان. یقیناً نوشیدن این شربت بسی گران و پُر ارزش است. آیا می دانید هنگامی که رزمنده ای بر خاک می افتد، آن دَم آخرچه می بیند و چه حالی دارد؟ هرگز نمی دانید! مگر این که شما هم دارای چنین سعادتی شوید و بعد بفهمید!! بلی، می دانم که الآن امکان دارد برای یک عده جان دادن خیلی سنگین به نظر برسد؛ ولی هر که این فکر را می کند، بداند که در اشتباه به سر می بَرد و ممکن است هر آن مرگِ او هم فرا رسد و او را هم میان انبوهی خاک قرار دهند. ای عزیزان، ای امت اسلام و ای شیعیان علی بن ابیطالب!(ع) نکند در مقابل انقلاب، کم کاری کنید؛ روز قیامت، شهدا مقابل شما خواهند ایستاد! نکند کاری کنید و مُزد مادی و از امام مظلوممان عوض بخواهید! ای مردم! نهی از منکر و امر به معروف را در میان جامعه رواج دهید تا باشد که ایمان ما مسلمین کامل گردد. ای مردم حزب الله! این رهبر عزیز، نمونه ی اخلاق اسلامی است؛ از ایشان درس بگیرید؛ غیبت نکنید؛ تهمت نزنید. شما را به خدا بروید دنبال این که غیبت و تهمت به چه می گویند. نکند ندانسته وارد آتش شوید! ای زنان مسلمان! حواستان باشد آبروی کسی را نریزید و ایمان خودتان را به خاطر دیگری به باد ندهید. شجاعت داشته باشید و دروغ نگویید؛ حتی به شوخی و خلاصه، آخرت خود را حفظ کنید. خدایا! در شب اول قبر تنها نباشم. خدایا! من ضعیفم و مسکینم. ای خدا! با کرامتت با ما رفتار نما. خدایا! خودت به دل پدر و مادرم بینداز که مرا ببخشند و از این همه تنهایی عالَم قبرم جلوگیری کنند. ...و سفارش می کنم که هر کس با هر کاری که دارد، اسلام را یاری کند؛ محصل با درس خواندن و کارگر با تولید بیشتر و بالاخره «اتحاد، اتحاد، اتحاد!» راه شهدای اسلام را ادامه دهید و اگر کربلا رفتید، سلام تک تک شهدا، مخصوصاً شهید بزرگ سید حسین بَحرانی را -که به من می گفت به کربلا علاقه ی زیادی پیدا کردم و سلام مرا به آقا ابا عبدالله(ع) برسانید- برسانید. محسن زرّینی