نام | قربان علی بهرامی |
نام پدر | صفر علی |
نام مادر | صغری |
محل شهادت | فاو |
بیوگرافی |
بهرامی، قربانعلی: یکم دی ١٣٤٠، در روستای قرخبلاغ تابعه شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش صفرعلی و مادرش صغرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال ١٣٦١ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ١٣٦٤، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین - قرخبلاغ | تاریخ تولد | ۱۳۴۰/۱۰/۰۱ |
محل شهادت | فاو | تاریخ شهادت | ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | فاو |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۰ | تعداد دختر | ۲ |
تحصیلات | دوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - قرخبلاغ |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، قربانعلی بهرامی:
اینجانب قربانعلی بهرامی، در این موقعیت حساس که انقلاب برای دفاع از دین و گسترش اسلام نیاز به نیروهای حزب الله دارد، با چشمانی باز و قلبی آکنده از عشق به الله، در این جهاد مقدس قدم برداشته و این را برای خود تکلیف شرعی می دانم.
در ابتدا سخنی دارم با همسرم؛ همسرم! من از شما خیلی خیلی عذر می خواهم که در این دو سال زندگی نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم؛ ولی باز از شما انتظار دارم که بعد از شهادت من (اگر این فیض بزرگ نصیب من شد) درباره پرورش فرزندم سمیه و فرزندی که در آینده به دنیا خواهد آمد، تلاش کنی تا در نبود من احساس بی پدری نکنند.
من انتظار دارم بعد از شهادت من چنان نقش مادری برای فرزندانم داشته باشی که راه مرا دنبال کنند. اگر فرزند دوممان دختر شد، نامش را زینب بگذارید و مثل سمیه تربیت کن و اگر پسر شد، طوری پرورش بده که نام مرا زنده کند.
باری، همسرم! می خواهم بعد از من نقشی را در جامعه داشته باشی که نام مرا همیشه در صفحه ی تاریخ زنده نگه داری؛ ان شاء الله
...و اما پدر و مادر مهربانم! اگر چه در این زندگی ۲۰ ساله ای که در نزد شما پرورش پیدا کرده و بزرگ شدم، نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم و نتوانستم آن چنان که لایق شما بود جبران زحمات شما را بکنم؛ ولی امیدوارم که به بزرگی خودتان مرا ببخشید و از شما انتظار دارم که در تربیت فرزندانم با همسرم همکاری نمایید و امیدوارم که در شهادت فرزند حقیرتان مثل امام حسین(ع) و زینب (س) مقاوم و صبور باشید و کوچکترین غمی به دل راه ندهید؛ چون اگر احساس ضعف کنید منافقین را خوشحال می کنید و این سخن را از من داشته باشید که همیشه در مقابل منافقین احساس غرور کنید.
...و آخرین کلامی که برای شما دارم:
اگر من شهید شدم و راه کربلا بعد از شهادت من باز شد از تک تک شما التماس دعا دارم و اگر به کنار قبر مبارک ابا عبد الله(ع)رسیدید از جانب من هم عرض ادب کنید.
...و اما مطلبی دارم که عمومی عرض می کنم، خصوصاً به برادرهایم و خویشاوندان:
بدانید و آگاه باشید که ما همگی یک روزی از این دنیا خواهیم رفت؛ ولی حیف نیست که انسان در بستر بمیرد و حیف نیست که راه جهاد باز باشد و ولی فقیه ندای جنگ جنگ سر دهد، ولی انسان لبیک نگوید؟ و آیا شما ثوابی بیشتر از ثواب جهاد اصغر -که زمینه ساز جهاد اکبر است- سراغ دارید؟
حضرت علی(ع) می فرماید: جهاد، دَری است از دَرهای بهشت که بر روی بندگان خاص خداوند گشوده می شود و مرگی با سعادت تر از شهادت نیست، که با جاری شدن اولین قطره ی خون شهید، تمام گناهانش پاک می شود. بدانید که این جنگ یک کشتی نجات است و می خواهد ما را از گرداب گناه نجات بخشد و هر کسی دستش به این کشتی نجات رسید و به آن پیوست، نجات یافته است و هر کس دستش نرسید، برای همیشه در این گرداب غوطه ور خواهد ماند و اگر می خواهید از این گرداب نجات یابید، نگذارید سلاحی که از دست من به زمین می افتد در زمین بماند و به جبهه روی آوردید تا به خدا نزدیک و رستگارشوید و بدانید که جبهه دانشگاه است که اولیاء الله پرورش می دهد.
هیچ موقع امام را تنها نگذارید و صف نماز جمعه ها را خالی نکنید و تا آنجایی که می توانید از خانواده های معظم شهدا دلجویی کنید و جنگ را مسأله ی اصلی خود بدانید و جبهه ها را خالی نگذارید و خود را اسیر دنیا نکنید و اگر کمبودی داشتید، بلافاصله به پای جمهوری اسلامی نگذارید و به آنهایی که -ناآگاهانه- برای کمبود چیزی نق می زنند و پی در پی جمهوری اسلامی را تضعیف می کنند، نصیحت کنید.۱ (۱۱۲۷۷۱۰)
قربانعلی بهرامی
۱۳/۱۱/۶۴