نام | علی اصغر عباسی |
نام پدر | نصرت الله |
نام مادر | مریم |
محل شهادت | جزیره مجنون |
بیوگرافی |
عباسی، علیاصغر: یکم اردیبهشت ۱۳۴۳، در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش نصرتالله (فوت۱۳۵۰) و مادرش مریم نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص در گلزار شهدای روستای صدرآباد تابعه بوئینزهرا به خاک سپرده شد. |
محل تولد | بوئین زهرا - عصمت آباد | تاریخ تولد | ۱۳۴۳/۰۲/۰۱ |
محل شهادت | جزیره مجنون | تاریخ شهادت | ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | 1374 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - بوئین زهرا - صدرآباد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، على اصغر عباسى:
همسر عزیزم! شما را به حفظ حجاب سفارش مى کنم. حجاب اسلامى را رعایت کن و بچه های مان را خوب تربیت کن.
جعفر جان، پسرم! شما را به خداوند بزرگ و نرگس، لیلا، اباذر، روح الله و مادرت را به شما مى سپارم. امیدوارم یک فرد شجاع و با تقوا براى اسلام شوى.
دیگر عرضى ندارم و دوباره شما -همسرم و دخترانم- را به حفظ حجاب اسلامى سفارش مى کنم. اگر حجاب را رعایت نکنید، در قیامت پیش فاطمه (س) روسیاه می شوید و اگر رعایت کنید، فاطمه زهرا (س) شما را شفاعت میکند.
قرآن بخوانید و به آن عمل کنید.
اى انسان ها! باید در پناه نور خدا حرکت کنید و با کُشته شدن در راه الله، باطل ها را از بین ببرید.
اى خدا! در حیات خود نتوانستم براى انقلاب اسلامى مفید باشم، شاید با ریخته شدن خونم، براى استمرار انقلاب اسلامى مفید باشم.
خداوندا! اکنون که من تنها با تو سخن مى گویم، تو را شُکرگزارم؛ پس تو را شاهد مى گیرم که جانم (عزیزترین و بهترین چیزى که به من داده اى و چیزى بهتر از آن ندارم)، را در راه تو و براى رضاى تو هدیه مى نمایم.
پروردگارا! تو را شاهد مى گیرم که این راه را با آگاهى کامل انتخاب نمودم و با تمام وجودم شهادت را -که سعادتى بس بزرگ است- مى پذیرم؛ چرا که شهادت، حد نهایى تکامل یک انسان است.
اى برادران و اى خواهران! قرآن بخوانید و به آن عمل کنید؛ کسى که قرآن را بخواند و به آن عمل نکند در واقع به قرآن ظلم کرده است.
برادران و خواهران مسلمان و شهیدپرور! در این ساعت که موفق شدم بر صفحه ی کاغذ وصیت نامه بنویسم، در زیر رگبار گلوله مسلسل ها و آتش خمپاره ها، توپ و تانک بعثیانم و هر دَم و هر ثانیه منتظرم تا شهادت را به آغوش کشم و زمانى که شهادت نصیبم گردد، محققاً به آرزوی دیرینه ی خود نایل خواهم آمد و به خدا قسم هیچ باکى از شهادت نداشته و مرتب از او استقبال مى کنم.
مگر منِ جوانِ نوزده ساله -که موظف هستم از میهن و دین خود دفاع کنم- از على اکبر امام حسین(ع) عزیزتر هستم؟ مگر خون من از خون هزاران جوان دیگر -که درخت اسلام را بارور کرده اند- رنگین تر است؟
پیامى که براى ملت ایران و مردم شهیدپرور و قهرمان «صدرآباد» دارم این است که از خون ما نگهبانى کنند و نگذارند منافین و دشمنان اسلام، خون ما را پایمال کرده و اهداف مان را نقش بر آب کنند؛ پس بکوشید و هوشیار باشید که امام عزیزمان تنها نماند و غصه نخورد.
مادرم! افتخار کن که مرا این گونه بزرگ کردى که در راه خدا شهید شوم.
برادرانم! بعد از شهادتم راهم را ادامه دهید و نگذارید خون من و شهیدان به هدر رود.
بارى، مادرم! وقتى خبر شهادتم را شنیدی، هیچ غم و اندوه بر خود راه مده و برایم گریه مکن. مرا در امامزاده عباس، با لباس هایم دفن کنید.۱ (۱۴۹۹۶۱۰)
على اصغر عباسى