در حال دریافت تصویر  ...
نام علیرضا بنی تبار
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام عین الله فلاح پلنگه
محل شهادت قصرشیرین - پایگاه خوره خوره


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی محمدی رامندی
محل شهادت ماووت


در حال دریافت تصویر  ...
نام عیسی پاسیار
محل شهادت ماووت


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد باقر توکلی
محل شهادت میمک بزمیرآباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام فرمانعلی صادق بیگی
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام مسلم مجاور
محل شهادت تهران - بیمارستان امام خمینی


در حال دریافت تصویر  ...
نام نبی الله حسین خانی
محل شهادت فاو


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین احمدی
محل شهادت جزیره مجنون


در حال دریافت تصویر  ...
نام نعمت الله اسمعیلی
محل شهادت مهران



یک خاطره شهید  حسن علاف صفری


خودش را در زیر آب نگه داشته بود

مهدی کیامیری: آن روز، ما با هر مصیبتی که بود، از رود خروشان «اروند» عبور کردیم و قایق‌مان میان سیم‌های خاردار و «خورشیدی»ها به گل نشست و یکایک دلیرمردان بسیجی با عبور از گل و لای، خودشان را به خاکریزهای فتح شده ‌رساندند، تا سرود مردان آفتاب را سر دهند. وقتی به کنار خاکریز رسیدم، هنوز جنازه‌ی «حسن»ـ که تیری به قلبش خورده بود ـ روی زمین افتاده بود و شبنم‌های شب‌شکن بهاری، بر رخساره‌اش نشسته بودند. گویی ستاره‌ای از آسمان فرو افتاده و در زمین سُکنی گزیده است. در کنار سیم‌خاردارها، جنازه‌ی دلاور جبهه‌ها، شهید «تیموریان» نیز به چشم می‌خورد، که هنگام باز کردن معبر، تیری به سرش خورده بود و برای این که معبر لو نرود و تلفات بیش‌تری ندهیم، خودش را زیر آب نگه داشته بود، تا بر سر پیمانش باقی بماند. دیگر شب شده بود. برای حمله‌ای به خفاشان بعثی آماده شدیم و شب‌شکنان با کوله‌باری از تقوا و ایمان به سوی شکار «تانک‌»های پوشالی پیش می‌رفتند. یکی ذکر می‌گفت؛ یکی ادعیه می‌خواند و دیگری با سکوتی عمیق، در اندیشه‌ی آینده‌ای نه چندان دور غوطه‌ور بود. با درگیری تانک‌ها و «آرپی‌جی»زن‌ها، شیپور جنگ نواخته و مرد از نامرد مشخص شد. روبه‌صفتان بعثی ـ که یارای مقابله با دلیرمردان بیشه‌ی اسلام را نداشتند ـ با جا گذاشتن تانک‌ها و خودروهای بسیار خود، پا به فرار گذاشتند.