در حال دریافت تصویر  ...
نام مجید بناوند
نام پدر عباس
نام مادر معصومه
محل شهادت شیخ محمد

بیوگرافی
بناوند، مجید: یکم فروردین ۱۳۴۵، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش عباس و مادرش معصومه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته اقتصاد کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سی‌ام خرداد ۱۳۶۷، در شیخ محمد عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۵/۰۱/۰۱
محل شهادت شیخ محمد تاریخ شهادت ۱۳۶۷/۰۳/۲۴
استان محل شهادت - شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دانشجوی کارشناسی رشته باغبانی
عملیات سال تفحص 1374
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، مجید بناوند: آغاز می کنم وصیتم را به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان و یگانه معبود جهان. هر چند که خود را لایق مقام شهادت نمی دانم و لیکن مأیوس و ناامید از رحمت الهی هم نمی باشم؛ زیرا که این خود، گناهی بزرگ و از گناهان کبیره است. زمانه، زمانه ی امتحان است عزیزان! آن هم امتحانی سخت که توسط خداوند به عمل می آید که وعده آن را داده بود و اینک من عازم حوزه ی مقدس امتحانی -که همانا جبهه باشد- می شوم تا به حول و قوه ی الهی اندوخته های دینی و اعتقادی خود را در معرض آزمایش قرار دهم. البته می دانم که لیاقت سرافرازی در امتحان را ندارم؛ ولی اگر به حول و قوه الهی از این امر موفق برون آمده، توفیق به دریافت مدرک قبولی -که همانا شهادت است- پیدا نمودم، بدانید که به نهایت آرزوی دینی و دنیوی خود دست یافته ام و هیچگونه جای نگرانی نیست. پدر و مادر عزیزم! برادران و خواهران گرامی من! امیدوارم که شما عزیزان مرا مورد عفو قرار دهید و بر من ببخشید. در حق شما قصور و کوتاهی و نافرمانی بسیار نموده ام؛ ولی اکنون، عاجز از جبران آنم. مادرم! از جانب تو بسیار نگران هستم. از تو عاجزانه تقاضا دارم که در نبود من، صبر و استقامت را پیشه نموده و توکل به خداوند داشته باشی؛ زیرا فرزند دلبند تو از وجود مادری همانند شما به فیض شهادت در راه دین خدا نایل گشته است. پدر عزیزم! تو یک عمر از راه حلال روزی به دست آورده و به تربیت ما پرداختی؛ اینک می بایست که ثمره ی رزق و روزی حلال مشخص می شد. من در طول زندگی خود، گناه بسیار کرده ام و شاید قرار دادن نام شهید بر سر نام من، چندان فراخور حال نباشد؛ ولی وعده ی الهی است که با نایل شدن به فیض شهادت، گناهان انسان پاک می گردد. پدرم! از تو نهایت تشکر را دارم که در طول زندگی دنیوی خود روزی حلال کسب کرده و از برکت آن ما را هم برخوردار ساختی. عزیزانم! من، در خور وصیت به شما نیستم؛ ولی می باید که حق مطلب را ادا نمایم. به هوش باشید عزیزان من! شما جزو خوشبخت ترین انسانها خواهید بود اگر زمانه را درک کرده، به یاری اسلام بشتابید. من شما را توصیه می کنم برای چند صباح هم که شده، دست از گیر و دار مادیات شسته و به جبهه بیایید؛ من مطمئن هستم که متحول شده و متوجه نعمتی که از جانب خداوند نسبت به شما ارزانی داشته شده، خواهید شد.۱ (۱۱۲۱۷۱۵) مجید بناوند ۰۸/۰۲/۱۳۶۷
دست نوشته ها
امروز زمانه زمانة امتحان است عزیزان، آن هم امتحانی سخت که توسط خداوند به عمل می‌آید که وعدة آن را داده بود و اینک من عازم حوزه مقدس امتحانی که همانا جبهه می باشد، هستم، تا به حول و قوة الهی اندوخته‌های دینی و اعتقادی خود را در معرض آزمایش قرار دهم. می‌دانم که لیاقت سرافرازی در این امتحان را ندارم، ولی اگر به حول و قوة الهی از این امر موفق بیرون آمده و توفیق دریافت مدرک قبولی که همانا شهادت است را پیدا نمودم، بدانید که به نهایت آرزوی دینی و دنیوی خود دست یافته‌ام و هیچ گونه جای نگرانی نیست. پدر عزیزم، تو یک عمر از راه حلال روزی به دست آورده و به تربیت ما پرداختی، اینک می‌بایست که ثمرة رزق و روزی حلال شما مشخص بشود. من در طول زندگی خود گناه بسیار کرده‌ام و شاید قرار دادن نام شهید بر سر من چندان در شان من نباشد ولی وعده الهی است که با نایل شدن به فیض شهادت، گناهان پاک می‌گردد. شهید، مجید بناوند