در حال دریافت تصویر  ...
نام فرهاد حضرتی
نام پدر رجبعلی
نام مادر جواهر
محل شهادت شمال فکه

بیوگرافی
حضرتی، فرهاد: ۱۹ خرداد ماه ۱۳۳۷، در روستای انداق از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش رجبعلی، کشاورز بود و مادرش جواهر نام داشت. تا دوره ی راهنمایی درس خواند. ازدواج کرده و دارای یک فرزند دختر و یک پسر شد. پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بود و در جبهه حضور یافت. ۱۲ اسفند سال ۱۳۶۱، در منطقه ی دهلران به شهادت رسید و مزارش در بهشت زهرای تهران واقع است.

محل تولد قزوین - انداق تاریخ تولد ۱۳۳۷/۰۳/۱۹
محل شهادت شمال فکه تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۲/۲۷
استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت دهلران
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۱
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید تهران - تهران


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، فرهاد حضرتی: آری! من هم مثل شهیدان دیگر می روم تا با قطره ی خونم به دریای شهیدان بپیوندم. باید رفت و در راه خدا جهاد کرد، که راه شهید، راه خداست و باید جواب ندای هل من ناصرٍ ینصرنی حسین(ع) را لبیک گویم. من آن روزی که لباس مقدس پاسداری را به تن کردم، به خدای خود سوگند یاد نمودم که تا آخرین قطره ی خونم برای نابودی دشمنان اسلام و همچنین نابودی منافقین و این گروهک هایی که دم از خلق مستضعف می زنند، ایستادگی نمایم. توصیه ی من به شما برادران پاسدار و هم رزم، این است که دست از پشتیبانی امام امت، (خمینی بزرگ) -که رهبر تمامی مستضعفین جهان است- برندارید و باید به دست شما رزمندگان و رهبری امام خمینی ، پوزه ی کثیف این تجاوزگران را به خاک بمالیم. مادر عزیزم! امیدوارم مرا حلال کنی؛ چون نتوانستم وظیفه ی پسری را برایت انجام دهم و از این که من در راه خدا جهاد کردم و کشته شدم، هیچ ناراحت نباش. من نیز امانتی از جانب خدا نزد شما بودم و خدا در قرآن می فرماید: انالله و انا الیه راجعون. (بقره/۱۵۶) ما به فرمان خدا آمدیم و به سوی او هم رجوع خواهیم کرد. صحبتی هم با برادرم احمد: احمد جان! امیدوارم مرا حلال کنی. در ضمن احمد جان! چون من برادری ندارم، می خواهم که در غیاب من برای مادرم پسری خوب و برای خواهرانم برادری خوب باشی و از آن ها سرپرستی کنی. همسر عزیزم! امیدوارم مرا ببخشی؛ چون وظیفه ای سنگین بر دوش من بود و من می بایستی به وظیفه ی خود عمل می کردم. از تو می خواهم در تربیت فرزندان مان، کوشا باشی و از تو می خواهم که اگر فرزند آینده مان پسر بود، اسمش را مهدی بگذاری و اگر دختر بود، خودت نامش را انتخاب کنی و امیدوارم مرا ببخشی که شما را تنها گذاشتم و در ضمن امیدوارم مرا حلال کنی و از تو می خواهم که در مسایل و فرایض مذهبی -که همانا خواندن نماز و گرفتن روزه و غیره است- کوشا باشی، تا تو هم رستگار شوی.۱ (۱۲۴۲۱۲۱) فرهاد حضرتی ۰۵/۱۲/۱۳۶۱