نام | محمد افشار کلانی |
نام پدر | علی اصغر |
نام مادر | محبوبه |
محل شهادت | ام الرصاص |
بیوگرافی |
افشارکلانی، محمد: نوزدهم فروردین ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاصغر، در بهداری کار میکرد و مادرش محبوبه نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۴ در امالرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۶پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | قزوین | تاریخ تولد | ۱۳۴۷/۰۱/۱۹ |
محل شهادت | ام الرصاص | تاریخ شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سوم متوسطه | رشته | - |
عملیات | کربلای 4 | سال تفحص | 1376 |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محمد افشارکلانى:
اى لذتها و اى شهوت ها! به من می اویزید و بیهوده پیرامون من مگردید! از جان من دست بردارید که جان من پرنده اى بلندپرواز است و یک چنین پرنده اى به دام عنکبوته اى مگس خوار در نماند و بدین تارهاى سست و نادرست در نپیچد.
من دنیا را، همسری نامهربان و سست عهد یافتم و آن را در پیشگاه خدا و وجدان خویش، سه بار طلاق داده ام؛ آیا روا باشد که کسى به همسر سه طلاقه ی خویش بازگردد؟ مرا مفریبید؛ دل مرا مَبرید و به من دلربایى و دلبرى مَفروشید که این زندگى کوتاه، این لذته اى زودگذر، این زهره اى آلوده به شهوت و مستی هاى توأم با خُمارى، به دلبستن و دلسپردن نَیرزد.
خدایا! من نه توشه اى دارم که بدان خوشدل باشم و نه از راهبان ها ایمنى دارم که با پشت گرمى به سوى منزل مقصود بشتابم.
پیام من به امت شهیدپرور این است که همیشه در صحنه حضور داشته باشند و خود را براى جنگیدن با ستمکاران آماده سازند که جنگ ما فقط با عراق نیست؛ بلکه هنوز اول جنگ است و از مردم مى خواهم که اگر در جبهه حضور ندارند، در پشت جبهه ها به رزمندگان اسلام، چه از لحاظ مادى و چه جسمى، کمک کنند که رزمندگان چشمشان به شما دوخته است و در دعاها و نماز جماعات شرکت کنید؛ همانطور که رهبرمان مى فرماید، شیاطین از مساجد مى ترسند، مساجد را پُر کنید و نگذارید خالى بماند.
...و از مردم مى خواهم که اسراف نکنند و در تربیت فرزندان خود بیشتر بکوشند و فرزندانى چون على(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) به جامعه تحویل بدهند که جامعه نیازمند است.
...و باز، از ملت خود مى خواهم همانطور که على(ع) در خطبه ی خود مى فرماید: «اى که دنیا را به بدى یاد مى کنى؛ ولى مرغ دلت در هواى آرزوهایش پَر مى زند، اى دروغگو! اگر دنیا را زشت مى دانى، چون است که اینچنین شیدا و عاشق اویى. آیا دنیا به دنبالت افتاده، یا تو او را تعقیب کرده اى؟ آیا تو مجذوب او شدى یا او گرفتار تو شده است؟ اگر چنین نیست، پس چیست که دَم به دَم کُشتارهاى خود را در مقابل چشمت عرضه مى کند و استخوان هاى پوسیده ی آنها را بر سر راهت مى گذارد و با بیانى هرچه آشکارتر -که مافوق لغت است- حکایت کهنسال و خونخوارى خویش را در گوش تو فرو مى خواند، پس تو گرفتار و دلباخته ی او شده اى!» آیا دُرست است که عاشقى اینچنین در منظر عشق خودنمایى کند؟ دنیا مهد پرورش عشق و محبت است. دنیا آموزشگاه کمال و مکتب فضل و اخلاق است. دنیا معبد پیامبران و محل نزول فرشتگان است؛ پس شما اى مردم! گول این دنیاى بیهوده را نخورید.۱ (۹۹۹۷۵۰۱)
افشار کلانى
۱۴/۶/۱۳۶۳