شهید، علی اکبر شالی: هم اکنون به حول و قوه الهی و پس از سال ها انتظار، لطف خداوند شامل حال من شد تا روانه جبهه حق علیه باطل شوم. ای پدر بزرگوارم، که مانند ابراهیم، اسماعیلی را به درگاه باری تعالی هدیه نمودی! از شما می خواهم مرا -به بزرگواری خودتان- ببخشید و برای من از خدا طلب مغفرت نمایید و من هم از خدا می خواهم به شما صبر و استقامت عطا کند تا در مرگ من بتوانید با استواری هر چه تمام تر، ایستادگی کنید. مادر عزیزتر از جانم! مَرحبا به تو که پسر پاکت را به خدا دادی، که قدم در راه خدا و رهبر بگذارم و آن همه شب نخوابی ها و رنج های شما را تلافی نمایم و امید آن دارم که شیر پاکت را حلالم کنی و از درگاه خداوند برای من طلب مغفرت نمایی و من هم از خدا می خواهم به شما، مادر خوبم! صبر و استقامت عطا کند. خواهرانم! سلاح بر زمین افتاده ام را برگیرید و راهم را ادامه دهید و حجاب را نصب العین خود قرار دهید و از شما می خواهم در پیش برد این انقلاب هر چه بیشتر کمک کنید و از خدا طلب آمرزش و مغفرت کنید. برادرانم! سفارش می کنم بعد از من پرچمدار توحید و دین و همیشه پیرو ولایت فقیه باشید که حتماً پیروی از علی(ع) و رسول خدا(ص) در پیروی از ولایت می باشد و بعد از من سنگرم را حفظ کنید و نگذارید دشمن به آن دست یابد و خون من به هدر رود؛ شما هم از درگاه خدا برای من طلب آمرزش و مغفرت کنید. ...و شما ای ملت شهیدپرور! همیشه در صحنه و مبارز باشید تا دشمن را ناامید و نابود کنید و قلب امام زمان(عج) و رهبر انقلاب را خشنود سازید. از شما می خواهم خون پاک شهیدان را نگذارید از بین برود و همیشه سنگر آن ها را حفظ کنید و راه آن ها را ادامه دهید تا پیروزی نهایی حق علیه باطل. ...و شما ای خانواده ام! هر چند من لیاقت شهادت را ندارم؛ ولی اگر خدا خواست و کُشته شدم، در مرگ من گریه نکنید و خودتان را آشفته نسازید و تا آنجا که می توانید صبور باشید و در شهادت من سعی کنید بی تابی نکنید که رضایت ندارم.۱ (۱۴۲۰۵۷۶) علی اکبر شالی ۲۹/۱۱/۶۲