نام | علی میرزایی ایلانی |
نام پدر | مهدی |
نام مادر | محترم |
محل شهادت | شاخ شمیران |
بیوگرافی |
میرزاییایلانی، علی: یکم فروردین ۱۳۴۶، در روستای ایلان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش مهدی، کشاورز بود و مادرش محترم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پیشخدمت بود. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سیزدهم خرداد ۱۳۶۷، در شاخشمیران عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین - ایلان | تاریخ تولد | ۱۳۴۶/۰۱/۰۱ |
محل شهادت | شاخ شمیران | تاریخ شهادت | ۱۳۶۷/۰۳/۱۳ |
استان محل شهادت | سلیمانیه | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۰ | تعداد دختر | ۰ |
تحصیلات | سوم راهنمایی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - ایلان |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
وصایا
شهید، علی میرزایی:
حمد و ستایش خدایی را که مرا از گِل آفرید و از روح خود در من دمید و نسل آدم را از آبی پَست که شیره ی جان بشر است، پدید آورد و به او راهی نشان داد و دستوراتی و عقلی و شعوری و ادراکی داد تا خود انتخاب گر راه خود باشد. من به شُکرانه ی این نعمت الهی، خود را بنده ی ذلیل و ناتوان در مقابلش می دانم و بر خاک سجده می زنم و او را ستایش می کنم. او است که جان می دهد و اگر بخواهد، می گیرد.
ای معبودم و ای معشوقم! حمد و سپاس تو را به آن که از شیر پستانی نصیبم کردی که طعم شهادت آتیه در وجودش نهفته بود و در عصر و زمانی وجودم را به کمال معنوی سوق دادی، که حکومت و جامعه اصلاح شده است.
بار خدایا و ای از همه بهتر! اگر مرگ نصیبم شد، آن را تنها به خاطر خود و رضای ذات مقدست و اعتلای دینم بپذیر. آرزو دارم به دست دشمنان اسلام کُشته شوم و جان کَندنم سخت باشد؛ شاید کمی از گناهانم بخشیده شود.
مرگ، تنها فریضه ای واجب بر همه است که اَحدی توان مقابله یا گریز از آن را ندارد و هر وقت و هر جا که باشد، به سراغ مان می آید. حال با این وضع، بهتر نیست که خود به استقبال آن برویم؟!
مُردن در بستر برای مسلمان ننگ است؛ چرا که همه ی چهارده معصوم (این بیرق داران نور خدا در صدر اسلام) یا با شمشیر به شهادت رسیدند یا با زهر مسموم شدند. هیچ کدام شان با مرگ طبیعی از این جهان نرفته اند که تنها گناه شان تقوای شان بود.
عزیزان! تقوا پیشه کنید؛ نماز بخوانید و روزه بگیرید... این تنها پیام شهیدان است! همیشه و همه حال به یاد خدا باشید؛ «همانا با یاد خدا قلب ها آرامش می گیرد.» تنها همسفر باوفایی که روز قیامت همراه ما است، اعمال نیک ما است؛ مرگ در راه خدا، نور و رحمت است و تنها آرزوی خداپرستان، شهادت می باشد.
البته باید عرض کنم که شهادت درجاتی دارد که یکی از عوامل وابسته به رتبه، هدف است. شهادت، هم چون میوه ای است که نمی توان آن را کال یا نارس از درخت چید. شهادت آگاهی لازم دارد که برای وصول این آگاهی، باید سرمایه گذاری عظیمی کرد. باید خدا و قرآن را شناخته، با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده و به عبارتی دیگر از مرحله ی ایمان و جهاد گذشته باشد، تا به شهادت برسد.
سوگند به فریاد «لا اله الا الله»، سوگند به «محمداً رسول الله» و سوگند به «علی ولی الله»... سوگند به اشک یتیمان... سوگند به یتیمان پدر شهید شده... سوگند به ایمان مان... سوگند به خون حسین(ع)... سوگند به فرق شکافته ی علی(ع)... سوگند به مرگ سرخ در انتظارمان... سوگند به عزم دلیران و سوگند به قیام مهدی(عج)، از هدف و راهی که انتخاب کردم، قدمی به عقب نمی گذارم و اگر خداوند بزرگ نصرت دهد و مقبول درگاهش گردد، تنها سفارشی که دارم این است که روحانیون مبارز را حمایت کنید. خصوصاً بیرق دار کاروان حسین(ع)، موسای زمان و نایب امام زمان(ع)، خمینی بت شکن؛ چرا که ایشان نور رحمت در این دیار و سرزمین است.
مادر عزیزم! همانند کوه باش و چون کوه، استقامت کن. لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش و در راه دینت بکوش و افتخار کن که به راه خدا رفتم. بدان که علی تو، که به خاطر هیچ چیز و هیچ کس تو را هیچ وقت لحظه ای ترک نمی کرد، این بار به خاطر خدا، قرآن و اسلام عزیز، تو را ترک کرده است.
خواهران عزیزم! زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کنید تا همیشه سربلند باشم و از داشتن خواهرانی چون شما بر خود ببالم. حجاب شما، برابر با خون من است؛ آن را حفظ کنید! نماز بخوانید؛ اخلاق اسلامی را پیشه کنید؛ از کتاب های من مطالعه کنید؛ روزه بگیرید و قرآن بخوانید که روحم شاد می شود.
پیامی به پدر گرامی:
پدر عزیزم! سلام؛ همان طوری که از من بهتر می دانی، اسلام از پدر در اجتماع، بهتر تربیت کردن و اخلاق فرزند را خواسته است، تا بهترین نمونه برای اسلام باشد؛ البته من تا حد مجاهدت نتوانستم پیش بروم؛ ولی کاری کردم که مایه ی خوشحالی، افتخار و روسپیدی تو -پدر ارجمندم- باشم؛ بنابراین شما -در تربیت فرزند- دِینِ خود را اَدا کردید.
همسر خوبم! امید است در زندگی، برابر طوفان های غم هم چون کوه مستحکم باشی. تنها پیام من به تو همسر گرامی ام این است که تقوا پیشه کنی که تنها عامل نجات تو از آتش جهنم است. همان طوری که من به تو وفا نکردم، هیچ چیز دیگری هم به شما وفا نخواهد کرد؛ مگر تقوا! خدا را پرستش کن و همیشه و در همه حال، به یاد خدا باش و از زنان صدر اسلام سرمشق بگیر. (۱۷۵۲۵۰۶)
علی میرزایی
۳۰/۱۱/۱۳۶۴