شهید، محسن کیانی فرد: سلام به تو ای مادرم! سلام به تو ای اسطوره ی ایمان و صبر و تقوا! که با عزمی راسخ مرا به جبهه رفتن تشویق نمودی و بر خدا توکل کردی، تا شاید از این راه، اسلام و دین رسول خدا(ص) را یاری کنی. مادرم! امیدوارم در حق من دعا و شیر خودت را حلالم کنی. اگر در این چند سالْ خطایی از من سر زده است، مرا برای رضای خدا ببخشی و بعد از شنیدن خبر شهادتم، سر دوستان، آشنایان و فامیل، نقل بپاشی و هرگز ناراحتی به خود راه ندهی و پشت سر و حتی پیش مردم گریه نکنی؛ زیرا باعث سوء استفاده ی منافقین -این از خدا بی خبران- می شود. -ان شاء الله- استوار و راست قامت در شهادت من باشی. سلام به تو ای پدر عزیزم و ای معلم اخلاقم! امیدوارم شما هم در حق من دعا نمایی و از خداوند متعال برایم طلب بخشش کنی و همیشه برای خدا و برای اسلام -در همه جا و در همه ی کارها- مردم را راهنما باشی. ای خواهرم! حجاب تو ارزنده تر از خون من است. امیدوارم برای من گریه نکنی و برای امام حسین(ع) و مظلومیت او گریه کنی. ...و در آخر با آنهایی که پشت جبهه کارشکنی می کنند و با مسؤولیتی که دارند، تیشه به ریشه ی اسلام می زنند، چند نکته ای دارم. ای کسانی که با کارهای خود و رخنه کردن در سپاه و بسیج و ارگان های دیگر، لطمه به اسلام و انقلاب می زنید! این را باید بدانید که روزی جنگ به پایان می رسد و حساب شما را کف دست تان خواهند گذاشت و در آن دنیا هم به آتش غضب و قهر خداوند دچار خواهید شد.۱ (۱۶۴۰۵۱۹) محسن کیانی فرد جمعه ۱۴/۰۶/۱۳۶۵؛ ساعت ۷ بعد از ظهر