نام | رضا حاجی زاده |
نام پدر | قدرت الله |
نام مادر | خوش اندام |
محل شهادت | بانه |
بیوگرافی |
حاجیزاده، رضا: هفتم تیر ۱۳۴۲، در روستای نهاوند از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش قدرتالله، کشاورز بود و مادرش خوشاندام نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر ۱۳۶۲، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به دست و پاها، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | تاکستان - نهاوند | تاریخ تولد | ۱۳۴۲/۰۴/۰۷ |
محل شهادت | بانه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۲/۰۷/۲۸ |
استان محل شهادت | کردستان | شهر محل شهادت | بانه |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | خواندن ونوشتن | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - تاکستان - نهاوند |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، رضا حاجى زاده:
خدایا! تو خود مى دانى که به خاطر عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو، رو به جبهه آورده ام و نه به خاطر پاداش و عذاب؛ بلکه از روى آگاهى و شناخت شخصى بوده و هیچ عاملى نمى تواند به ایمانم نسبت به تو خللى ایجاد کند.
خدایا! من در عملیات والفجر۴ شرکت کردم تا جانم را در راه تو فدا کنم. تو خود شاهد باش در این راه کورکورانه قدم بر نداشتم؛ از روزى که تو را شناختم، در قلبم جز ایمان پیدا نشد و از همه چیز خود گذشتم.
خدایا! تو به من حورالعین وعده دادى و همچنین از دوزخ ترساندى. شرکت من در این عملیات به خاطر تو و اسلام عزیز است؛ شاید توانسته باشم رضاى حق تعالى را به جای آورده باشم.
خدایا! قصد من از جهاد یک احساس یا هوس نبود؛ بلکه با شناخت تو و شناخت از اینکه این سفر بازگشت ندارد، این راه را انتخاب کرده ام.
من کوچکتر از آنم که وصیتى داشته باشم؛ ولى به عنوان برادر کوچکتر از خودتان، این حرف را از من بپذیرید:
هیچگاه -حتی در سخت ترین شرایط- از خط امام خارج نشده، امام را دعا کنید که ما را از همه ی انحرافات نجات داد.
پدر و مادر عزیزم! سلام بر شما که ابراهیم وار و زینب گونه، فرزند خود را به رشد رسانده و برایش زحمت فراوان کشیدید؛ سپس او را راهى جبهه کردید و با دو دست خود، تقدیم اسلام عزیز نمودید.
پدر و مادر عزیز! مرا ببخشید که نتوانستم دِین خود را نسبت به شما ادا نمایم؛ ولی امیدوارم با شهادتم بتوانم شما را از خود راضى نمایم. البته اگر خداوند این لیاقت را به من داد، در آن دنیا شفیع شما مى شوم.
برادران عزیزم! شما -ان شاء الله- راهى را انتخاب کنید که سعادت بشر در آن باشد و آن، راه اسلام است و آخرین تقاضاى من این است:
اگر مى خواهید براى بنده خرج نمایید، بهتر است به جاى آن به جبهه کمک نمایید.
از کلیه ی وابستگان نزدیک و دور، اعم از پدر، مادر، برادران، عمو، دایى و عمه مى خواهم که مرا حلال کنند.
بنده نه از کسى طلب داشته و نه به کسى بدهکارم.۱ (۱۲۱۴۶۴۱)
رضا حاجى زاده