نام | علی شصتی |
نام پدر | شعبان |
نام مادر | ماه گل بنی |
محل شهادت | کرخه نور |
بیوگرافی |
شصتی، علی: نوزدهم تیر ۱۳۳۱، در روستای کریم آباد از توابع ورامین به دنیا آمد. پدرش شعبان و مادرش ماه گل بنی نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. جمعی لشکر ۱۶ زرهی قزوین بود. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و دارای دو فرزند دختر و پسر بود. از سوی ارتش جمهوری اسلامی در جبهه حضور یافت. هفدهم دی ماه ۱۳۵۹، در کرخه نور، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای ورامین واقع است. |
محل تولد | ورامین - کریم بک سوخنه | تاریخ تولد | ۱۳۳۱/۰۴/۱۹ |
محل شهادت | کرخه نور | تاریخ شهادت | ۱۳۵۹/۱۰/۱۷ |
استان محل شهادت | خوزستان | شهر محل شهادت | سوسنگرد |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۱ | تعداد دختر | ۱ |
تحصیلات | ششم ابتدائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | تهران - ورامین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
وصایا
شهید، علی شصتی:
هم اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، از شوق خدمت به وطن و دفاع از دین و مرزم به مأموریت جنوب ایران می روم و نمی دانید که چقدر خوشحال هستم. به خدا خیلی آرزو می کردم که روزی قسمت شود به مأموریت بروم تا در راه دین اسلام و زیر پرچم «الله اکبر» به درجه شهادت برسم، تا هیچ مزدوری نتواند به این سرزمین اسلامی و شهیدپرور خراشی وارد آورد و چقدر لذت بخش است اسم یک مسلمان در تاریخ اسلام با رشادت گفته شود؛ مانندِ برادران ما که اسم شان جاودانه باقی مانده است.
روزی اگر من به نام علی شصتی به درجه شهادت رسیدم، همسر من اختیار تمامی زندگانی مرا دارد و موظف است از فرزندان مان به خوبی سرپرستی کند و آن ها در جامعه اسلامی، فرزندانی خوب و درخور این جامعه باشند تا روزی بتوانند با رشادت هر چه بیشتر از کشور اسلامی نگهداری کنند.
در ضمن از مادرم، برادرم و خواهرانم می خواهم هر محبتی که به من می کردند، مانند همان به همسر و دو فرزند من بکنند که محبت شما موجب شادی روح من است.
از برادرم و خواهرانم می خواهم در مرحله اول از همسر و مادر پیر و سالخورده ام به نحو شایسته ای نگهداری کنند.
مادر عزیزم! مرا حلال کن که اسم تو قوت زندگی من بود.
همسر من! تو زندگی را تا موقعی که در حیات بودم برای من شیرین کردی و هر لحظه اش برایم قرن ها بود؛ امید است مرا حلال کنی.
برادر عزیزم! تو را -که تنها باقی مانده از برادرانم هستی و بزرگ این خانواده- یادآور می شوم با آن ها به خوبی رفتار کن که احساس تنهایی نکنند و دست نوازش بر سر فرزندان برادرت بکش که احساس یتیمی نکنند.
خواهرانم! بچه های مرا مانند بچه های خودتان بدانید و هر طور با بچه های خودتان رفتار می کنید با بچه های من هم همان طور باشید.۱ (۱۴۳۲۳۱۸)
دوستدار شما؛ علی شصتی
۱۲/۰۷/۱۳۵۹، شب شنبه، ساعت ۱۱