در حال دریافت تصویر  ...
نام غلام حسن اکبری زیارانی
محل تولد آبیک - زیاران


در حال دریافت تصویر  ...
نام اکبر سامانلو
محل تولد آبیک - خاکعلی


در حال دریافت تصویر  ...
نام بهرام علی رضایی
محل تولد خدابنده - سعید محمد


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید مهدی موسوی
محل تولد لاهیجان - حسن کیاده


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد باقر صالحی اکبرآبادی
محل تولد رودسر - اکبر آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام نبی الله شعبانی
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام خان حسین جانی
محل تولد ماه نشان - کردی


در حال دریافت تصویر  ...
نام یونس جانی
محل تولد آبیک - حصار خروان


در حال دریافت تصویر  ...
نام احمد علی ماله میرچگینی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید نورالدین ابراهیمی
محل تولد تاکستان - کتاجین -بخش قاقازان


در حال دریافت تصویر  ...
نام رسول فرجی
محل تولد آبیک - خوزنان


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسن افتخاری
محل تولد بوئین زهرا - آوج


در حال دریافت تصویر  ...
نام صدیق امین خوشنام
محل شهادت صوفیان ـ کانی پیس


در حال دریافت تصویر  ...
نام فاضل فلاح
محل شهادت جزیره مجنون


در حال دریافت تصویر  ...
نام روح الله شیری کله دره ای
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام ذبیح الله اسلامی
محل شهادت شرهانی


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید جمال حسینی
محل شهادت پیرانشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین احمدی موقر
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام سعید آرام
محل شهادت سردشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام ستار نوربخش کاشکی
محل شهادت شلمچه


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد کیانی انبوهی
محل شهادت ایستگاه حسینیه


در حال دریافت تصویر  ...
نام ایرج فروغی انبوهی
محل شهادت ماووت


در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا کشتکارمیزوجی
محل شهادت حلبچه



یک خاطره شهید  رضا حسن پور


من از روی شما شرمنده‌ام

سردار سرتیپ، مهدی صباغی: از طرف سردار شهید «مهدی زین‌الدین»، فرمانده‌ی «لشکر علی بن ابیطالب» (ع)، به برادر «شالباف» و چند تن دیگر مأموریت داده شد که جهت شناسایی منطقه‌ی عملیاتی و فراهم‌کردن زمینه‌ی عملیات، وارد جزیره‌ی «مجنون» شوند. ایشان هم ـ که اولین رزمنده‌ای بود که وارد جزیره «مجنون» می‌شد ـ تمام امکانات و وضعیت جزیره را بررسی کرده و پس از بازگشت از جزیره به سردار «زین‌الدین»، اطمینان داد که هیچ مشکلی برای انجام عملیات وجود ندارد. شب اولی که وارد جزیره شدیم، خط را شکسته و منطقه را آزاد کردیم. در این عملیات، «مهدی شالباف»، مسؤول قسمت شمالی جزیره بود که برای حفظ جزیره پدافند کرده بود و ما نیز با سردار «حسن‌پور» در جزیره‌ی مجنون بودیم. پس از عملیات، دشمن «پاتک» سنگینی را آغاز کرد؛ به طوری که توانست خط را شکسته و جمعی از رزمندگان را اسیر کند. از طرفی هم تانک‌هایش در حال پیشروی به سمت خطوط «پدافندی» ما بودند. موضوع را با سردار «زین‌الدین» در میان گذاشته و گفتم که همین وضعیت در منطقه‌ی شمالی هم ـ که «مهدی شالباف» در آن منطقه حضور دارد ـ وجود دارد. «زین‌الدین» در پاسخم گفت: «با توجه به این که «مهدی» چند شب است که به خاطر عملیات نخوابیده و از طرفی به لحاظ مجروحیت شدید دستش در عملیات قبلی به زحمت افتاده است، من خجالت می‌کشم که با ایشان تماس بگیرم و بگویم عقب‌نشینی کند؛ تو به او بگو.» من هم بلافاصله با «مهدی» تماس گرفتم و پیغام سردار را به او رساندم و خواستم که با باقی نیروهای به جا مانده‌اش برگردد؛ اما «مهدی»، بلافاصله گفت: «خط، نه مال توست و نه مال «زین‌الدین»!… من هم بخاطر خدا و حفظ انقلاب اسلامی، تا هر کجا که امکانش باشد پیش خواهم رفت!» پشت‌بند این گفت‌و‌گو، «مهدی» رزمنده‌های گُردان خود را در قالب یک گروهان سازماندهی کرد و در مقابل دشمن ایستادگی نمود.  در حال درگیری با دشمن بودیم که با سردار شهید «مهدی زین‌الدین» روبرو شدیم. ایشان وقتی «شالباف» را دید، دستش را جلوی چشم‌هایش گذاشت و گفت: «آقا مهدی! من از روی شما شرمنده‌ام!»