در حال دریافت تصویر  ...
نام صفر علی کریمی تیره
نام پدر مراد علی
نام مادر جان پری
محل شهادت شمال فکه

بیوگرافی
کریمی‌تیره، صفرعلی: بیست و نهم مرداد ۱۳۳۰، در روستای خرقان از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش مرادعلی، کشاورز بود و مادرش جان‌پری نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و سه دختر شد. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر بوئین‌زهرا قرار دارد. برادرش سبزعلی نیز به شهادت رسیده است.

محل تولد تاکستان - خرقان تاریخ تولد ۱۳۳۰/۰۵/۲۹
محل شهادت شمال فکه تاریخ شهادت ۱۳۶۲/۰۱/۲۲
استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت دهلران
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۳
تحصیلات ششم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
وصایا
شهید، صفرعلی کریمی تیره: سلام و درود بی پایان بر شهیدان گلگون کفن، پاسدار و حامیان دودمان امام حسین(ع) که مانند او غیورانه می جنگند و بسان او شهید می شوند و یزیدیان زمان پس از شهادت شان سر از بدن آنها جدا می کنند. این عزیزانِ جان بر کف، با شهادت شان نهال انقلاب اسلامی را آبیاری می کنند. سلام و درود بر روحانیَّت مبارز پیرو خط امام؛ این پیامبران عصر ما که پیام شهیدان را به امت حزب الله می رسانند و آنان را از خبرهای شوم آگاه می کنند. سلام و درود بی پایان بر امت شهیدپرور ایران اسلامی، مخصوصاً خانواده های محترم شهدا؛ خواری و نابودی از آنِ مشرکین، کفار، منافقین و شیطان بزرگ آمریکا باد! امت حزب الله -به رهبری امام، خمینیِ بت شکن- قیام خود را علیه استکبار جهانی آغاز نمود و بسان یاران حسین بن علی(ع)، هم چون سدّی مقابل یاران شیطان بزرگ آمریکا ایستاد و می روند تا این جنایتکاران تاریخ را به سزای اَعمال کثیف خود برساند. هر مسلمان و هر انسان آزاد ه ای باید یکی از این دو راه را انتخاب کند: یا عزَّت و یا ذلَّت... من، این سرباز کوچکِ خمینیِ بت شکن -همگام با شهدای گلگون کفن اسلام- در این راه قدم بر می دارم و به فرمان امام عزیزم جان بر کف آماده ی شهادتم و با آرزوی زیارت قبر سرور شهیدان و پیروزی بر کفار بعثی به صفوف مستحکم لشکریان اسلام پیوستم تا بلکه قطره ای از دریا باشم و گوشه ای از وظیفه ی شرعی خودم را انجام دهم تا بلکه در حضور پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) در روز قیامت روسفید باشم. اگر من به اسلام وفادار ماندم و به لطف خدا، مسلمان از دنیا رفتم، همه را مدیون زحمات شما پدر و مادر خوبم، مخصوصاً مادر عزیز و مهربانم می باشم. مرا حلال کنید و اگر در خدمت به شما خطایی از من سر زده است -که می دانم خیلی زیاد است- مرا ببخشید. همسرم! می دانم که برای آمدن من لحظه شماری می کنی؛ لیکن دیگر لحظات انتظار به سر آمد. امیدوارم از جنازه ی من استقبال خوبی بکنی! نمی خواهم گلباران کنی؛ از تشریفات زیاد هم انتظار ندارم؛ فقط از تو صبر، بردباری، شجاعت، شهامت و راضی بودن به رضای خدا می خواهم. مثل هَم نامت زینب کبری(س) -خواهر قهرمانِ حسین(ع)- فریاد برآور و یزیدیان زمان را رسوا کن و اگر قطرات اشکی هم از چشمانت می ریزد، مانع نمی شوم؛ اما از تو می خواهم برای مظلومیت حسین(ع) و برای شهدای کربلا گریه کنی؛ زیرا ما لیاقت این گریه ها را نداریم. آگاه باش که از این پس، وظیفه ات سنگین تر می شود و مسؤولیت تربیت بچه های کوچک مان را بر عهده تو می گذارم. اگر رضایت خدا و این بنده ی گناه کار خدا را می خواهی، بدان که باید در خانواده ی من همه چیز اسلامی باشد و یک جمله می گویم: باید اسلام فقاهتی بر امور خانواده ی این حقیر حکومت کند و تمام فرمان های ولی فقیه، امام امت، خمینی بت شکن -مو به مو- اجرا شود. دخترم، مریم! وقتی می خواستم بروم با کمال میل رضایت دادی و گفتی زود برگرد. حال که نتوانستم به قول خود وفا کنم، دیگر چشم انتظار مباش. پدرت عاشق شهادت بود و آرزوی شهادت داشت و به این آرزو هم رسید. خواهران و برادرت علی را هم راهنمایی کن و به آنها بگو که پدر دیگر نمی آید. منتظر نباش و درس هایت را خوب بخوان. کلاس قرآن را -که می رفتی- ترک نکن و کتاب هایم را بین خودت، خواهرانت و برادرت تقسیم کن و همگی مطالعه نمایید. در نماز جمعه و نمازهای جماعت مساجد شرکت کنید و مخصوصاً به زیارت شهدا در بهشت زهرا هم بروید و بین شهدا فرقی قایل نباشید و اگر به بهشت زهرا رفتید در حق تمام شهیدان دعا بخوانید. صفرعلی کریمی؛ ۲/۷/۶۱