در حال دریافت تصویر  ...
نام علی نژاد قربانی سگزآبادی
نام پدر ولی الله
نام مادر تاجی
محل شهادت آبادان

بیوگرافی
نژادقربانی‌سگزآبادی، علی: یکم فروردین ۱۳۳۳، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش ولی‌الله، بنا و معمار بود و مادرش تاجی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار کمیته در جبهه حضور یافت. یکم آذر ۱۳۵۹، در آبادان بر اثر اصابت ترکش مواد منفجره به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای سگزآباد از توابع شهر بوئین‌زهرا واقع است.

محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۳۳/۰۱/۰۱
محل شهادت آبادان تاریخ شهادت ۱۳۵۹/۰۹/۰۱
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت آبادان
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۲
تحصیلات ششم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - سگز آباد-بخش مرکزی


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، علی نژادقربانی سگزآبادی: این جانب، علی نژادقربانی، با کمال افتخار و سربلندیْ در راه مملکت، ملت، دین و ایمانم، آمادگی خود را برای مبارزه و مقابله با هرگونه دشمن و هر کسی که بخواهد ضد اسلامْ -دینِ منْ- بلند شوند، اعلام می کنم و تا آخرین قطره ی خونم از اسلام دفاع خواهم کرد. من عاشق ایرانم و می خواهم به خاطر ایران و اسلام بمیرم؛ پس چه بسا مرگی را ترجیح دهم که در راه دین، مکتب و قرآن باشد. مکتب منْ اسلام است و من راهی را می روم که حسین(ع) رفت. من راهی را می روم که پیشوایان من در راه اسلام رفتند. پیشوایان من در راه مبارزه با دشمنان اسلام به پا خواستند و من هم در راه اسلام به نبردِ با دشمن دین و این مرز و بومْ خواهم رفت. من عاشق اسلام هستم و برای اسلام شهید می شوم. من حتی بچه و خانواده ام را به راه اسلام خواهم داد. همسر عزیزم! دلم خیلی برایتان تنگ شده است و خوب می دانم شما هم مشتاق دیدارم هستید؛ ولی من باید در جبهه ی جنگ باشم و این را وظیفه ی اسلامی خود می دانم. این را دین، ایمان و هم چنین رهبرم به من امر می کند و بالاتر از همه ی این ها، خدای من است که مرا به جنگ علیه کافران و مشرکین وادار می کند. من سالم هستم و کوچک ترین ناراحتی از جراحی گذشته ندارم؛ مثل این است که با آمدنم به جنگ، دردهایم را در دیارم جا گذاشته ام! به جای من بچه ها را ببوس و به آن ها بگو که من به آن ها افتخار می کنم... رویت را می بوسم. (۱۷۸۱۲۸۶) قربانت علی