در حال دریافت تصویر  ...
نام بابک کبودوند
نام پدر ابوالقاسم
نام مادر طیبه
محل شهادت شیخ محمد

بیوگرافی
کبودوند، بابک: بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۹، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، کارمند بود و مادرش طیبه نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم فروردین ۱۳۶۷، در شیخ‌محمد عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.

محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۹/۰۶/۲۵
محل شهادت شیخ محمد تاریخ شهادت ۱۳۶۷/۰۱/۳۱
استان محل شهادت - شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات چهارم متوسطه رشته ریاضی
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، احمد کبودوند: پدر و مادرم، عزیزتر از جانم، نور چشمانم، زحمت کشان دلسوز و سروران گرامی ام! هر چند به گفتن آسان است؛ لیکن بیان تشکر و سپاس از زحمات سالیانه ی پدر و مادر برای من به گونه ای است که اگر همه ی اهل جهان به یاری ام برخیزند، فکر نمی کنم بتوانم گوشه ای از زحمات طاقت فرسای شما عزیزانم را بیان کنم؛ لذا تنها به این اکتفا می کنم که بگویم: شرمنده ام و بس؛ که لب فرو بستن، بهتر از گفتن است. پدر و مادر مهربانم! گرچه در این مدت فرزند شایسته ای نبودم؛ لیکن فکر می کنم اگر خدای رحیم بر این بنده ی حقیرش منَّت گذارد و فیض عظمای شهادت و لقای خودش را از روی کَرَم و عنایت به این گناهکار روسیاه عطا نماید، بتوانم –شاید- گوشه ای از شرمندگی هایم را به روسفیدی بَدَل نمایم. استادان، مربیان، دوستان و همکلاسی ها! گرچه من لیاقت بیان این عرایض را در خود نمی بینم؛ ولی بنا به وظیفه ی شرعی که بر گردن دارم، فقط این را می گویم که از شُکر و سپاس حضرت حق -که بر من منَّت نهاد و نعمت همجواری و استفاده از شما عزیزان را به من عطا کرد- عاجز و درمانده ام و چون سایر امور زندگی شرمسار؛ لیکن مختصراً بیان می کنم که: عزیزان! سعی کنید حتماً در زندگی خود، هدف اصلی و اساسی خود را رضایت الله -جلَّ جلاله- قرار دهید. ای برادران و خواهران! عمل صالحتان را زیاد کنید که توشه ی سفر آخر، به جز اعمال نیک نیست. آن قدر خود را بسازید که از هر گناهی، خصوصاً معاصی شایع مانندِ دروغ، غیبت، تهمت و... و دیگر معاصی کبیره و صغیره، حالت انزجار داشته باشید و اگر -خدای نخواسته- آلوده به گناه و فریب شیطان گردیدید، به سرعت توبه کنید که خدا «سریع الرضا» و «غافر الذنوب» است. بدانید که عذاب جهنم، بسیار سخت است و حسابرسی آن سخت تر و اگر قرار شود خدا از روی عدل با ما رفتار کند -جز عده ای اندک- همه اهل آتش هستیم. برادران! بیایید کارهایمان را کنترل کنیم. بیایید اختیار نَفس مان را به عهده ی عقل و فطرت خداجوی بگذاریم و بیایید دست از کارهای بیهوده -که مقدمه ی معاصی هستند- بشوییم و بیایید اموری را مد نظر بگیریم که آن دنیا دست ما را بگیرند و اَعمالی که باعث خُسران دنیا و آخرتمان می گردد، انجام ندهیم. من جداً شرمنده ام که این مسایل را بیان می کنم. خود کوله بارم خالی از عمل و پُر از گناه است؛ اما برادران و خواهران عزیزم! در آخر شما را به دوری از شیطان داخلی و خارجی سفارش می کنم. تک تک شما عزیزان باید بدانید که دشمنان مستقیم ما ابرقدرت ها و شیطان هایی هستند که در صحنه های نبرد و رویارویی با مجاهدان طریق الله، طعم شکست و زبونی را خواهند چشید. نابودی منافقین کوردل و شیاطین وسوسه گر را -که نیروی فعال شیطان لعین هستند- باید به عهده ی شما گذاشت؛ پس آگاه و هوشیار باشید و مقابل تمامی این شیاطین مقاومت کنید و نباشد که -خدای ناکرده- تحت تأثیر سخنان هجو این افراد قرار بگیرید و به هر نحوی از انحا، نسبت به انقلاب، مسؤولین و دستاوردهای آن، نظرتان منفی شود؛ که اگر این طور شود، بدانید که در مرحله ی اول تمامی شهدای ما از شما ناراضی خواهند بود و شما پا روی خون مطهر این هزاران شهید گذاشته اید. ...و در آخر از خداوند متعال می خواهم که نیَّت مرا در بیان این مسایل خالصانه و در جهت رضای خود قرار دهد و به همگی ما توفیق انجام عبادات و ترک معصیت ها و مُحرَّمات را عطا کند. خدایا! در دنیا جز گناه و پرده دری، هیچ نکردم؛ ولی جز بخشش، کَرَم، لطف و رحمت هم چیزی از تو سراغ نداشتم و ندارم. حال تو خود دانی و ظن من؛ چنان کن با من که در ظَنِّ خود به یقین برسم. خدایا! اگر گناهانم به فراوانی کوه ها، دشت ها، بیابان ها و درختان است و در عوض اَعمال صالحم کم مقدار و شاید بی مقدار است؛ ولی در نوشته ها که گفته اند: «مبدل السیئات بالحسنات»، آن هم نَه برابر هم، بلکه با ضعف ها؛ پس امید مرا ناامید مگردان، ای ملجأ بی پناهان و خدای سبحان! در دنیا به جز در آستان تو نمی یابم و آخرت هم که مقر و مفری نیست. مرا به مأمن امن الهی راه بده تا از هول و هراس سهمگین روز حساب، ایمن باشم. خدایا! در این سرای، توفیق نوکری اباعبدالله الحسین(ع) را به من عطا کردی؛ در آن دنیا نیز مرا در جمع عاشقان حسین(ع) و خادمین سرای حسین(ع) قرار بده. خدایا! عشق سوزان به اهل بیت، تشنگی معرفت نسبت به قرآن مجید و شایستگی لقای خودت را نصیبم کن. خدایا! دلم می خواهد در آخرین لحظات این دنیا و سراسر لحظات آن دنیا، با مولایم حسین(ع) باشم و سَرم را چون سایر یارانم به هنگام پرواز روحم از بدن، به دامان بگیرد. خدایا! مرا و برادرانم را جزو شفاعت شدگان اهل بیت و قرآن کریم قرار بده. خدایا! به ما نعمت سوزِ دل و معرفت عطا کن. خدایا! آتش سرد گناهان را با داغی و گرمی محبت الهیات -که در قلوب ما قرار می دهی- خاموش کن. (۱۶۱۳۱۵۶) احمد (بابک) کبودوند