در حال دریافت تصویر  ...
نام سید سبزعلی رضوی
نام پدر سیدیونس
نام مادر نجمه بانو
محل شهادت جاده حسن آباد - سنندج

بیوگرافی
رضوی، سیدسبزعلی: دوم دی ۱۳۴۵، در روستای گروس از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدیونس (فوت۱۳۶۳) و مادرش نجمه‌بانو نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. چهارم مهر ۱۳۶۶، در حسن‌آباد سنندج هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر الوند تابعه قزوین قرار دارد.

محل تولد قزوین - گروس تاریخ تولد ۱۳۴۵/۱۰/۰۲
محل شهادت جاده حسن آباد - سنندج تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۷/۰۴
استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت سنندج
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات چهارم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین-شهر الوند


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، سید سبزعلى رضوى: سلام و درود بر رسول گرامى خدا، که مشعل دار هدایت کاروان بشرى بود. سلام به شهداى راه حق و حقیقت، از اولین تا آخرین؛ چرا که خالصانه جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و عاشقانه از این سراى فانى کوچ کردند و با افتخار قدم به سراى باقى گذاشتند. مادر مهربان و برادران و خواهران عزیزم! امروز که این وصیت نامه را مى ‏نویسم، نمى‏ دانم سرنوشتم چه خواهد شد؟ ولى این را بدانید که هر چه باشد، میمون و مبارک است. خوشا به حال من، که اگر در راه خداوند متعال و در جنگ با دشمنان اسلام، شهادت نصیبم شود؛ چون جام ابدى را نوشیده‏ ام. خداوند متعال مى‏ فرماید: «خداوند هر که را بخواهد، گلچین مى‏ کند» و تا ابد رحمت خداوند متعال و فرشتگانش بر من نازل خواهند شد. چه سود و معامله ‏اى بهتر از شهادت؟! اگر به سلامت بازگشتم، افتخار مى‏ کنم که در جنگ با دشمنان اسلام پیروز و سربلند شده ‏ام. اجر جهاد در راه خدا، براى همه واضح و روشن است؛ اما من معامله پُر سودی مى‏ خواهم که امیدوارم خداوند متعال مرا شایسته بداند و شهادت را در راه خود، میهن و شرف نصیبم کند. مادر، خواهر و برادران عزیزم! من از شما خواهش مى‏ کنم اگر شهادت نصیبم شد، یک قطره اشک را هم بر خود حرام کنید و داغ همان یک قطره را بر دل دشمن بگذارید و فراموش نکنید، که صبر شما مایه نابودى و حِرمان دشمن است. ...و در پایان، وصیت من به شما این است: حتى یک لحظه هم از امام امت غافل نشوید و سخنش را حُجت و اَمرش را مُطاع بدانید و همیشه در دعاهای تان او را فراموش نکنید؛ چرا که اگر -خداى ناکرده- یک مو از سر امام کم شود، آن چنان ضربه‏ اى به روح عاشقانش وارد مى ‏شود که جبران آن ممکن نیست. در جبهه، رزمندگان اسلام، مانند بچه‏ هاى کوچکى که با لالایى مادران شان به خواب مى‏ روند، با زمزمه نام امام و نگاه کردن به عکس مبارکش، به خواب مى‏ روند. عزیزان! اگر من شهید شدم، مطمئن باشید که با خاطرى آسوده و روحى شاد بسوى سراى ابدى مى‏ شتابم؛ پس شما هم پس از شهادت من غمگین نباشید و از خویشاوندان مى‏ خواهم بعد از شهادتم به خانواده‏ ام تبریک بگویند؛ چون سعادت شهید شدن در راه خدا، نصیب هر خانواده ‏اى نمى ‏شود. ...و در پایان از همه خویشاوندان و خانواده عزیزم حلالیت مى ‏طلبم. این وصیت نامه در تاریخ ۲۴/۸/۶۵ در منزل خواهرم نوشته شده است و از خواهرم خواهش مى‏کنم، اگر شهید شدم این وصیت نامه را براى همه قرائت کند.۱ (۱۳۴۶۰۴۶) سید سبزعلى رضوى