در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد شهیر بهداد نورخیزمحجوب
نام پدر حسن
نام مادر معصومه
محل شهادت شلمچه

بیوگرافی
نورخیزمحجوب، محمدشهیربهداد: بیست و دوم خرداد ۱۳۴۴، در شهر رشت به دنیا آمد. پدرش حسن، کارمند بود و مادرش معصومه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته شیمی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هجدهم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.

محل تولد رشت تاریخ تولد ۱۳۴۴/۰۳/۲۲
محل شهادت شلمچه تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۱/۱۸
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات کارشناسی رشته شیمی
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محمد نورخیز محجوب: بارالها، اى خداى من و اى پروردگار من! مرا آفریدى و به من آموختى که دنیا، جایى جز مکان امتحان، مِحنَت، رنج و آزمایش نیست. به من آموختى که دنیا، فقط جاى عبودیت، بندگى و حمد بی کران تو است. دنیا، تنها گذرگاهى است که در آن سالک عاشق، خود را براى دیدار تو آماده می کند و پیرایه‏ ها، زشتی ها، زنگارها و هر چیز دیگر را از قلب، نَفس و وجود خود مى ‏زداید و تمامى وجودش را براى دیدار و لقاى تو پاک و مُنزَّه مى‏ سازد. آفرینش خود را در رنج و درد مى‏ داند و در میان دردها، رنج ها و غم ها، تو را مى‏ خواند؛ تو را مى‏ پرستد و از تو کمک مى‏ جوید؛ چرا که تنها تو شایسته ی عبادتى و تنها تو سزاوار استعانتى و تنها بر تو باید توکل کرد که توکلِ بر غیر، شرک است. خدایا! تو را با حمدى بی‏ حساب شُکر مى ‏کنم؛ چون بر من مِنَّت نهادى و این سعادت عُظمى، یعنى حضور در جبهه و جهاد در راهت را بر من ارزانى داشتى تا در میدان نبردى انسان ساز چون جبهه -که در آنجا فطرت الهى انسان متجلى مى ‏شود- تو و عظمت تو را بهتر و زیباتر درک کنم. پروردگارا، اى محبوب من! تو را سپاس مى‏ گویم که به من این فرصت را دادى تا در راه نُصرت دینت، لباس جهاد بپوشم؛ جامه‏ اى که تنها در خور اَبرار و اَحرار است و ذلیلان و فرومایگان را از آن بهره ‏اى نیست. من نیز از این که چنین افتخارى نصیبم شده است، به درگاهت ای خداى رحمان و منّان! شاکر و سپاسگزارم. خداى من! تو را آن گونه شناختم که مولایم على(ع) در نهج ‏البلاغه به من آموخت. تو را آن گونه شناختم که همه چیز و هر امرى را در یَد قدرت تو و تحت مَشیَّت تو یافتم. خود را و فعلم را برابر خواست تو چون ذرّه و پَرکاهى دیدم؛ پس چه بهتر که تسلیم مَشیَّت و اراده ی تو باشم و خود را به تو بسپارم. خدایا، اى آن که بر هر امرى قادر و توانایى! اگر از مرگ گریزى نیست که مطمئناً همین طور است؛ پس چه بهتر مرگم را شهادت در راه خودت -که بهترین، زیباترین و باشکوه ترین مرگ ها است- قرار دهى؛ چرا که هجرت را از پیامبر(ص) و جهاد و نبرد را از کلام و عمل على(ع)آموختم و مُدارا و خون جگرخوردن را از امام مظلوم حسن مجتبى(ع) فرا گرفتم؛ پس خداى من! شهادت حسین گونه را نصیب من ساز. از آن هنگام که دنیا را شناختم، از آن بیزار شدم. در کلامت عقبى را یافتم و به آن مشتاق شدم و اکنون که این فرصت گران بها را پیش روى مى‏ بینم، از آن استفاده مى ‏کنم و با گامى کوتاه این راه طولانى را -که رسیدن به رضا و خشنودى تو است- مى‏ پیمایم. اى خداى من! مگر مى ‏توان تو را و مَشیَّت و رضاى تو را با حضور در جبهه یافت و آن گاه لحظه ‏اى آرام و قرار داشت و از پاى ننشست؟ مُسلَّم است که تنها دلبستگی هاى مادى و دنیایى است که دنائت‏ پیشگان را از گام برداشتن در این راه، باز مى‏ دارد. حال آیا مى‏ توان این ذَلَّت و زبونى را پذیرفت؟ خدایا! تو شاهد باش که در این راه جز با علم، آگاهى و شناخت گام برنداشتم و اینک با درک همه ی جوانب و احساس تکلیف دینى که بر خود فرض مى‏ دانم، قدم در این راه مى‏ گذارم. همه مسلمین باید آگاه باشند و بدانند که حُب و بغض، تنها و تنها به معنى حُبِّ دوستان خدا و بغض و نفرت داشتن نسبت به دشمنان خدا است. این انقلاب هم، انقلابى الهى و مُنبعث از مفاهیم عالى قرآنى است و مؤمنین آنانى هستند که صادقانه، مخلصانه، بدون ریا و هرگونه شائبه، در راه اعتلاى کلمه ی حق و پیشبرد انقلاب الهى -که تجلى فطرت پاک انسان ها است- تلاش کنند و رنج کشند و تنها، حُبِّ اینان جایز است. آنانى که مقابل این سیل بنیان‏ کن و این نفوس الهى، قصد مقاومت داشته باشند، در میان سیل خروشان آن، هم چون فرعونیان خُرد و نابود مى ‏شوند. بازماندگان را به صبر، بُردبارى و شکیبایى وصیت مى‏ کنم. امروز، این انقلاب گنج گران بهایى است که در دستان ما قرار دارد؛ در حراست، حفاظت و تداوم آن بکوشید. (۱۷۹۶۱۹۰) محمد نورخیز محجوب (بهداد) جمعه ۳/۱۱/۶۵
دست نوشته ها
محمد نورخیز محجوب: خدایا! تو را با حمدی بی حساب شکر می‌کنم، چون بر من منت نهادی و این سعادت عظمی، یعنی حضور در جبهه و جهاد در راهت را بر من ارزانی داشتی تا در میدان نبرد انسان سازی چون جبهه که در آنجا فطرت الهی انسان متجلی می‌شود، تو را و عظمت تو را بهتر و زیباتر درک کنم. پروردگارا! ای محبوب من! تو را سپاس می‌گویم که به من این فرصت را دادی تا در راه نصرت دینت، لباس جهاد بپوشم، جامه‌ای که تنها در خور ابرار و احرار است و ذلیلان و فرومایگان را از آن بهره‌ای نیست. من نیز از این که چنین افتخاری نصیبم شده است، به درگاه خدای رحمان و منان شاکر و سپاسگزارم. همه مسلمین باید آگاه باشند و بدانند که حب و بغض، تنها و تنها به معنی حب دوستان خدا و بغض و نفرت داشتن نسبت به دشمنان خداست. این انقلاب هم، انقلابی الهی و منبعث از مفاهیم عالی قرآنی است و مؤمنین آنانی هستند که صادقانه و مخلصانه و بدون ریا و هرگونه شائبه، در راه اعتلای کلمه حق و پیشبرد این انقلاب الهی که تجلی فطرت پاک انسانهاست، تلاش کنند و رنج کشند و تنها حب همینان جایز است و آنانی که در مقابل این سیل بنیان‌کن و نفوس الهی، قصد مقاومت داشته باشند، در میان سیل خروشان آن، همچون فرعونیان، خرد و نابود می‌شوند.