شهید، حسین کشاورزاصل: این جانب که از شما دور شدم و از سنگر کار در کارخانه درآمدم و به سنگر نبرد حق علیه باطل و صدامیان رفتم، تا با قدم ناقابلی که در این راه بر میدارم، بتوانم به اسلام عزیز، امام امت و ملت شهیدپرور ایران خدمتی بکنم. برادران! شما در سنگر کارخانجات با کار و کوشش و تلاش خود، ما را از محاصره ی اقتصادی رهایی می بخشید و ما هم با خون ناقابلمان -اگر خداوند بخواهد- اسلام عزیز را یاری خواهیم کرد. برادران من! تا می توانید در پشت جبهه که هستید، با هم همصدا باشید و وحدت کلمه را -که امام ما را با آن آشنایی داده است- حفظ کنید، تا دشمن و ستون پنجم آن نتواند در کارخانجات تفرقه بیندازند و شما را از این انقلاب دلسرد کند و -خدای ناکرده- در کارتان باعث سستی شود. ...و ما که در اینجا هستیم و از شهر و دیار و خانواده ی خود دور شده ایم، اول به کمک الله و بعد به کمک شما در اینجا هستیم؛ طوری که از لحاظ تدارکات (پوشاکی و خوراکی)، بی اندازه به ما می رسند که همه ی اینها را مدیون اسلام و وحدت و کار شما هستیم. برادران عزیز! به منافقین ضد اسلام، میدان ندهید و نگذارید در بین شما کار کنند و شما را نسبت به انقلاب بدبین کنند. -ان شاء الله- گوش به حرف آنها نمی دهید و با جان و دل برای این انقلاب، امام و ملت شهیدپرور کار می کنید، که حقوق شما در پیش خدا محفوظ است. (۱۶۲۷۷۸۳) حسین کشاورزاصل