در حال دریافت تصویر  ...
نام تقی طاهری سینکی
نام پدر حسین
نام مادر معصومه
محل شهادت شلمچه

بیوگرافی
طاهری‌سینکی، تقی: سی‌ام دی ۱۳۴۶، در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش حسین، راننده بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به دست و پاها، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد.

محل تولد آبیک - خاکعلی تاریخ تولد ۱۳۴۶/۱۰/۳۰
محل شهادت شلمچه تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۵
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم راهنمایی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، تقی طاهری: خدایا! چگونه وصیت بنویسم و آماده ی هجرت به سوی تو شوم، در حالی که سراپا غرق گناهم. خدایا! من خود می دانم که اسیر هواهای نفسانی هستم؛ ولی به رحمت و بخشش تو امیدوارم. همانا تو بخشنده و مهربان هستی. خدایا! از گناهان من درگذر و هر وقت آمادگی هجرت به سویت را در من دیدی، مرا برگیر. خدایا! من عاشق کربلای حسینم و می خواهم در راه کربلا به شهادت برسم؛ کمکم کن. خدایا! عشق تو تمام وجودم را گرفته است و من مانند تشنگانی هستم که به دنبال آب می روند و تا آب را پیدا نکنند، باز نمی گردند. ای انسان! آیا می دانی و فکر این را کرده ای که از کجا آمده ای و در کجا هستی و به کجا خواهی رفت؟ باید مواظب بود تا هواهای نفسانی و میل به دنیا ما را از این فکر غافل نکند، که به گفته ی معصوم(ع): «دوست داشتن دنیا، سرآمد تمام گناهان است.» این دنیا مرحله ی آزمایش و به تکامل رسیدن انسان است؛ پس اعمال خود را بنگر و ببین که در چه مرحله ای از تکامل هستی. آیا همان طور که برای این دنیایِ گذرا، شبانه روز سعی و تلاش می کنی، برای آخرت و حیات ابدی هم کاری کرده ای؟ باید همه ی سعی و کوشش تان در جهت برداشتن توشه برای آخرت باشد. این چند سال عمر را -چه در سختی و چه در راحتی باشیم- می گذرد؛ پس چه بهتر آن گونه زندگی کنیم، که مصداق فرمایش حضرت علی(ع) و هم چنین پیامبر(ص) باشیم، که می فرماید: «الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر» -دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است؛ چون وقتی انسان مؤمن با چشم بصیرت عالم آخرت و نعمات آن را درک کرد، دیگر این دنیا در مقابلش زندانی بیش نیست. خدایا! یاری ام ده تا از این زندان -آن گونه که مورد رضای توست- نجات یابم. باید ایمان قلبی آورد، تا حقایق و عظمت خداوند را درک کرد. با ایمان زبانی و ظاهری نمی توان به رستگاری رسید و عامل درک نکردن حقایق و عظمت خداوند هم، نداشتن ایمان قلبی و بیماری قساوت قلب است. یکی از نشانه های بیماری قساوت قلب، درک نکردن حقایق و میل به دنیا و لذات دنیوی است. باید سعی کرد تا از این بیماری نجات یافت. آیا همان طور که یک بیماری جسمی در خود می بینی و فوراً برای معالجه ی آن سعی و تلاش کرده و به پزشک مراجعه می کنی، جهت برطرف کردن بیماری قساوت قلب هم سعی و تلاش می کنی؟ باید دانست که بیماری قساوت قلب با مراجعه به پزشک خوب نمی شود؛ بلکه با ذکر و یاد خدا و دل بریدن از دنیا و لذات دنیوی معالجه می شود. باید سعی کرد تا قلب سلیم را به دست آورد. قلبی که جز خدا نداند و جز خدا نبیند. آیا اعمالت را محاسبه کرده ای؟ اگر شخصی را در حال احتضار و یا میتی را دیدی، خود را جای او بگذار و با خود بگو: آیا آمادگی دیدار با معشوقم را دارم و آیا آماده هجرت از این دنیا هستم؟ خدایا! کمک مان کن تا از این امتحان الهی موفق و پیروز بیرون آییم. وصیتم به شما امت حزب الله این است که یار و یاور رهبر باشید و از دستورهای او -که دستور خدا و پیامبر(ص) است- اطاعت و با دشمنان او -که دشمنان اسلام هستند- مبارزه کنید و تفرقه را از خود دور ساخته و اتحاد و اُخوت را حفظ کنید، تا دشمنان نتوانند بر شما غلبه کنند. وصیتم به پدر و مادرم؛ می دانم چه زحمت ها و سختی ها کشیدید تا من را به این سن رساندید؛ لیکن اسلام بالاتر از این هاست. کربلا رفتن خون می خواهد و ما باید این خون ها را بدهیم، تا درخت اسلام آبیاری شود. از پدر و مادرم می خواهم مرا ببخشند و از من راضی باشند، تا خداوند هم از من راضی باشد و هم چنین از برادران و خواهرانم می خواهم از من راضی باشند و مرا حلال کنند و همیشه پشتیبان رهبر باشند و اسلام و قرآن را یاری کنند. هم چنین از دوستان و آشنایان هم می خواهم مرا حلال کنند و اگر بدی و یا اشتباهی از من دیده اند، ببخشند؛ چون قصاص در این دنیا آسان تر است. اگر کسی پولی از من طلب دارد -حتماً- به پدرم مراجعه کند و پولش را دریافت کند. ...و از پدرم می خواهم مقداری پول به بیت المال بدهد، تا اگر احیاناً ضرری به بیت المال زده ام و یا حقی از آن بر گردن من می باشد، بر طرف شود.۱ (۱۴۸۲۳۱۲) تقی طاهری ۱۲/۰۴/۱۳۶۵