در حال دریافت تصویر  ...
نام ابوالقاسم شالباف
نام پدر علی
نام مادر اقدس
محل شهادت ام الرصاص

بیوگرافی
شالباف، ابوالقاسم: بیست و ششم آبان ۱۳۳۶، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. خواربار فروش بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش مهدی نیز به شهادت رسیده است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۳۶/۰۸/۲۶
محل شهادت ام الرصاص تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۰۳
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۰
تحصیلات دوم راهنمائی رشته -
عملیات سال تفحص 1380
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، ابوالقاسم (محسن ) شالباف: سلام به تو اى مادر که از کودکى مرا در آغوش گرمت پرورش دادى و آنگونه که مى‏ خواستم مرا تربیت نمودى. در این جا از تو مى‏ خواهم اى مادر عزیز! سلام مرا به خواهرانم برسانی و از آن ها بخواهی در مرگ من کوچک ترین شیون و زارى نکنند؛ بلکه افتخار کنند که رهبرى دلسوز و راهنمایى مهربان، چون امام دارند. سخنى با همسر خوبم؛ از شما مى‏ خواهم فرزندم، مهدى را، آن گونه که شایسته نامش مى‏ باشد، تربیت کنی و نیز از شما مى ‏خواهم مرا ببخشی و از جدّ بزرگت براى من طلب مغفرت نمایی و از سفارش هایم -که براى خدا بود- محروم نمانى. من هدفم از جبهه رفتن این بود که در راه باز شدن مسیر کربلاى حسینى شرکت کنم تا شاید در صحراى محشر با چهارده معصوم محشور شوم و بتوانم جواب‏ گوى خدا و شهدا باشم و در این راه شاید خدا از من راضى شود. اى اسلام؛ اى دین الهى؛ اى مکتب خون و شهادت و پیام؛ اى فریادرس مستضعفین و بى‏ کسان و اى خصم کافران، مستکبران و صدامیان و اى که در راهت هزاران نوجوان و جوان و پیرمردان -از سیزده ساله تا هفتاد ساله- خون عزیزشان را فدا کردند! این چه جاذبه است؟ این چه گُلشنى است که هر جوان و مرد و زن مسلمان حاضر است در راهت جان فدا کند؟ من به قطره قطره خون شهدایى که مظلومانه در راهت جان دادند، قسم یاد مى‏ کنم که از تو، اسلام و قرآن‏ کریمت پاسدارى کرده و جان خود را در راه پاکت بدهم. ...واما تو اى رهبر؛ اى برخاسته از قلب ملّت؛ اى امید مستضعفین جهان؛ اى که تمامى وجودت براى خدا و قرآن مى‏ تپد و اى روح خدا! به روح مقدّست سوگند یاد مى‏ کنم که از حریم اسلام و قرآن و کشورم دفاع نمایم و با صداى بلند و رسا فریاد ‏کشم: اى شرق و غرب و اى مستکبرین جهان! ما،امام زمان(عج) و نایبش امام خمینى را داریم؛ که شما از این مظلومان تاریخ چنان تودهنى خواهید خورد که دیگر اثرى از شما در جهان باقى نماند.۱ (۱۴۲۰۴۸۱)