در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالمطلب جهان بخشی
نام پدر علی اوسط
نام مادر هاجر
محل شهادت فاو

بیوگرافی
جهانبخشی، عبدالمطلب: بیستم مهر ۱۳۴۵، در روستای خوزنین از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش علی‌اوسط، کشاورز بود و مادرش هاجر نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم اسفند ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد بوئین زهرا - خوزنین تاریخ تولد ۱۳۴۵/۰۷/۲۰
محل شهادت فاو تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۲/۰۴
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت فاو
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۲ تعداد دختر ۱
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - خوزنین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، عبدالمطلب جهانبخشی: درود خداوند بر پیامبرانش و درود بر خمینی بت شکن و سلام به شهدا و سلام به امت مسلمان و سلام به پدر و مادر عزیز و بستگانم. آمده ایم؛ اما نه برای ماندن، بلکه برای رفتن، به مانند انبیا و اولیای خداوند. شهید با خون خود بین حق و باطل، ندا سر می دهد که: «ای فطرت های پاک! به سوی خداوند بشتابید و در جهت او و برای او کار کنید. خود را فدای او کنید. بدون او هیچ چیزی نمی تواند مفهومی داشته باشد. تو اگر به خود بنگری -با چشم دل و با چشم بصیرت- خدا را می بینی.» ای حجاب ها و ای پرده ها! کنار روید که من با خدای خود پیمان بسته ام؛ پیمان دوستی و محبت؛ پیمان وفای به عهد؛ پیمان به نیکی؛ پیمان به عمل صالح و پیمان به مبارزه با بت های خارجی، همچون صدامیان و بت های داخلی، همچون نفس سرکش. مبارزه ای تا آخر همراه با امام، که به لقاء الله پیوند خورده و به فیض اعلی بپیوندم و وجودم را از سرچشمه اش سیراب کنم، که من تشنه ام؛ تشنه ی دوست. آری! ما که باید برویم از این دنیای فانی؛ پس چه خوب که فانی در بقا شویم. من نیز این کار را کردم؛ اگر او قبول کند. (ان شاء الله) به شما -کسانی که وصیت من را می خوانید- سفارشی دارم و آن این که: خدا را بشناسید و اگر می شناسید، بهتر بشناسید. معارف دینی را خوب بیاموزید و از امام دست برندارید؛ که اگر دست از خداوند و دین او و رهبری که شما را به سوی خدا می خواند بردارید، بدانید که به ریسمان شیطان و شیاطین چنگ زده اید و نابود خواهید شد. در موقع تشییع جنازه ام، چشمانم را باز بگذارید که منافقان و کوردلان بدانند با آگاهی کامل این راه را انتخاب نموده و به سوی شهادت شتافته ام و دستانم را باز بگذارید تا دنیاپرستان و مال پرستان بدانند که من از مال دنیا با خود چیزی نمی برم. آری! همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم. پدر و مادرم! به خدمت شما و برادران و خواهرانم سلام عرض می کنم. باری! من را حلال کنید و سلام مرا به سادات محل برسانید. از طرف بنده از اهالی محترم «خوزنین» حلالیت بطلبید. فرزندان مرا به مدرسه بفرستید، تا با مکتب اسلام آگاه شوند. باری، برادرانم و فرزندانم! راه مرا ادامه دهید، که این راه، راه خداست. از خدا می خواهم به پدر و مادران شهدا صبر عنایت فرماید. شما هم صبر کنید و خدا را شکر کنید که در راه اسلام فدا شدم.۱ (۱۲۰۱۴۵۰) عبدالمطلب جهانبخشی ۳۰/۰۷/۱۳۶۳