در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر لطفی
محل تولد بوئین‌زهرا - خان آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام مسلم طباخ حسینی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حیدرعلی شیخها
محل تولد تاکستان - نرجه


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالحسین قنبری
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام ایرج اعتدادی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام جلال اکبر حلوایی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام عباس شفیع خانی
محل تولد اهواز


در حال دریافت تصویر  ...
نام طیب قنبری
محل تولد تاکستان - اسفرورین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین بهبودی
محل شهادت پیرانشهر


در حال دریافت تصویر  ...
نام فتح علی خبری
محل شهادت جزیره مجنون


در حال دریافت تصویر  ...
نام غلام علی امام وردی
محل شهادت سقز


در حال دریافت تصویر  ...
نام جعفر محمدعلی خانی
محل شهادت بانه



یک خاطره شهید  مرتضی گودرزوند چگینی


پیراهن سفید!

خواهر شهید مرتضی گودرزوند چگینی: پیراهن سفیدی داشت که خودم برایش دوخته بودم. در عملیات قبلی آن را پوشیده بود، وقتی به مرخصی آمد گفت: دکمه‌ی بالایی این پیراهن خیلی بالاست و فاصله‌اش با دکمه‌ی پایینی زیاد است، این را برایم درست کن. مرخصی اش تمام شده بود و در حال اعزام بود، با عجله خودم را رساندم که پیراهنش را بدهم. همین که پیراهن را گرفت گفت: تو هیچ می‌دانی من چرا این رنگ را انتخاب کرده ام؟ گفتم: برای چی؟ گفت: برای اینکه این دفعه عملیات داریم و می‌خواهم شهید شوم و خونم روی این پیراهن سفید بریزد. من که حسابی جاخورده و ناراحت شده بودم، بلافاصله پیراهن را از دستش گرفتم و گفتم: دیگه بهت نمی‌دهم. برادرم که ناراحتی مرا دید بلافاصله گفت: شوخی کردم، می‌خواستم ببینم تو چه عکس‌العملی نشان می‌دهی و هر چه اصرار کرد، من پیراهن را ندادم و گفتم این دفعه که آمدی بهت می‌دهم. پیراهن را نزد خودم نگه داشتم تا یکبار دیگر او را ببینم، اما او رفت و دیگر برنگشت و من هنوز هم ناراحتم که چرا پیراهن سفیدش را ندادم و هنوز هم آن پیراهن را برای خودم نگه داشتم.