در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا اسمعیلی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام مهدی صفری
محل شهادت ارومیه - غرب(سوته )


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی نوروزی
محل شهادت سرپل ذهاب


در حال دریافت تصویر  ...
نام میرزا قلعه قوند
محل شهادت دهلران


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی دمیرچیلی
محل شهادت حاج عمران


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد نبی حسنی
محل شهادت سوسنگرد



یک خاطره شهید  سید حسین میرنورالهی


زمزمه‌ی لالایی مادر!

سیده فاطمه میرنوراللهی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به واسطه‌ی کینه‌ای که امریکا از ما داشت، در گوشه گوشه‌ی این کشور، توطئه آغاز شد. غائله‌ی «کردستان» که شروع شد، پدرم داوطلبانه به این استان عزیمت کرد. مدتی در آن خطه به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت، تا این که جنگ تحمیلی شروع شد و عمویم «سید حسن» و پدرم «سید حسین» برای دفاع از کیان اسلام و انقلاب، به جبهه‌های نور اعزام شدند. این دو سعی می‌کردند که همواره و همه جا با هم باشند، طوری که در جبهه نیز با هم بودند.  یک ماهی از اعزام این دو برادر نگذشته بود، که عمویم «سید حسن» در جبهه‌ی جنوب ـ «خونین شهر» ـ به شهادت رسید. عموی دیگرم «سیف الله» نیز با آنان بود و می‌گفت: «سید حسن پس از مجروحیت در آغوش من به شهادت رسید و به آغوش مادرمان «زهرا» (س) پرواز کرد.» در همان عملیات، پدرم بر اثر موج‌گرفتگی با جنازه‌ی عمویم به پشت جبهه انتقال می‌یابد. پس از مدتی خداوند خواهرم را به ما عطا کرد و پدرم که دوری برادرش را نمی‌توانست تحمل کند و نمی‌خواست که اسلحه‌ی او به زمین بماند، باز هوای جبهه کرد. پدرم در منطقه‌ی عملیاتی «فاو» ـ که آن روزها نامی آشنا برای رزمندگان، هم‌وطنان و حتی جهانیان بود ـ مشغول نبرد با مزدوران عراقی بود. نمی‌دانم پدرم در نماز و دعاهایش در خصوص نحوه‌ی شهادتش از خداوند چه خواسته بود؛ ولی این را می‌دانم که او حتماً خواسته بود که شهادتی هم‌چون شهادت جدش نصیبش شود. زیرا وقتی به شهادت رسید، سر نازنینش به مانند «علی» (ع) متلاشی شده بود.