نام | فتح الله اکبرشاهی |
نام پدر | یحیی |
نام مادر | کلثوم |
محل شهادت | لندشیخان مهاباد |
بیوگرافی |
اکبرشاهی، فتحالله: یکم فروردین ۱۳۵۲، در روستای رزجرد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش یحیی، کشاورزی میکرد و مادرش کلثوم نام داشت. تا دوره متوسطه درس خواند. پاسدار وظیفه بود. بیست و سوم تیر ۱۳۷۲، در لندیشخان مهاباد هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر و دست ، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین - رزجرد | تاریخ تولد | ۱۳۵۲/۰۱/۰۱ |
محل شهادت | لندشیخان مهاباد | تاریخ شهادت | ۱۳۷۲/۰۴/۲۳ |
استان محل شهادت | آذربایجان غربی | شهر محل شهادت | مهاباد |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | پایان دوره راهنمایی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - رزجرد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
دست نوشته ها
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پدر و مادر عزیز بزرگوارم سلام عرض می کنم و پس از عرض سلام سلامتی شما را از درکاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم که در پناه سایه الطاف خداوند زندگی گرم و خلوص نیتی را داشته باشید و اگر از احوالات اینجانب پسر حقیر خود را خواسته باشی بحمدالله سلامتی برقرار می باشد و ملالی نیست جز دوری دیدار شما عزیزان با عرض سلام و خسته نباشی خدمت آقا تقی با اهل منزل و پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم و خواستارم . راستی زیارت شما مورد قبول واقع گردد و سوغاتی بنده را نگه دارید تا ۳ ماه دیگر . با عرض سلام خدمت آقا نقی با اهل منزل و پس از عرض سلام و سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که عکسها و معرفی بنده را فراموش نکنید و آرزوی بنده این است که موفق و پیروز باشید و در دو میدانی نیز مقام خوبی را کسب کرده باشد . راستی مادر جان آن چهار روز غیبت هم بخیر گذشت البته با یک ماه اضافه خدمت کاشکی تا بعد از ۱۳ می مانم . سلام بنده را به دایی علی داده و دایی ابراهیم ، عمو مراد ، عمو احسان ، عمو حاجی باقر ، پسر عمو حسین ، پسر عمو علی ، عمو الله یار ، عمو شاقلانی ، حسن آقا ، آقا صفر ، عمو مسلم ، عمو یحیی ، آقا شعبان و دیگر فامیلها و همسایگان دور و نزدیک با اهل منزل برسانید و پس از عرض سلام و دعای خیر سلامتی تک تک آنها را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم . سلام بنده را به دامادها آقایان صفت الله ذوالفقار و اکبر اکبر شاهی با اهل منزل برسانید و پس از عرض سلام سلامتی تک تک آنها را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم . سلام بنده را به دوستان و آقایان صیف الله ، سید احمد حسینی ، صمد ، جعفر ، علی عبدی ، عباس نجارها ، احمد شمیرانی ، علی رضا ، بهمن سلمانی ها ، محمد لشکری نیا و دیگر دوستان دور و نزدیک برسانید و پس از عرض سلام و سلامتی تک تک آنها را از درگاه خداوند منان خواهانم و خواستارم . و به عباس بگویید که برایم زنگ بزند چون دلم خیلی برایتان تنگ شده است و به صیف الله نیز بگو برایم زنگ بزند چون کارش دارم و از طرف من کلیه بچه ها را ببوس و بگویید که درسشان را بخوانند . دیگر عرضی ندارم جز اینکه کاش تا بعد از ۱۳ می ماندم . الان که این نامه را می نویسم ساعت ۲۰/۸ دقیقه روز شنبه مورخه ۱۴/۱/۷۲ است و کلیه بچه ها الان خواب هستند . من نیز الان می خواهم بروم شهر . این نامه ها را پست کنم .
گلی بودم در این گلزار هستی نیاوردم کسی را من به سختی
در بیابان خانه می سازم که لیلی همدمم باشد درخت بید می کارم که سایه اش بر سرم باشد
زندگی پیست خون دل خوردن است اولش رنج و آخرش مردن
دیگر عرضی ندارم جز دوری دیدار شما خداحافظ .
۱۴/۱/۷۲ فتح الله اکبر شاهی