نام | عباس قدوسیان |
نام پدر | علی |
نام مادر | صغری |
محل شهادت | فاو |
بیوگرافی |
قدوسیان، عباس: یازدهم شهریور ۱۳۴۴، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش علی، پارچهفروش بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و دست، شهید شد. مزار او در روستای شریفآباد از توابع شهر قزوین قرار دارد. |
محل تولد | تهران | تاریخ تولد | ۱۳۴۴/۰۶/۱۱ |
محل شهادت | فاو | تاریخ شهادت | ۱۳۶۴/۱۱/۲۳ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | فاو |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دیپلم | رشته | تجربی |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین-شهرالبرز - شریف آباد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، عباس قدوسیان:
بعضی از آن مؤمنان بزرگ، مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدای خود بستند، کاملاً وفادار ماندند و بعضی هم بر آن عهد ایستادگی کردند، تا در راه او شهید شدند و برخی به انتظار مقاومت کردند و به هیچ وجه عهد خود را تغییر ندادند.
شهادت، هدیه ای است گران بها از جانب خداوند -تبارک و تعالی- برای بندگان خالص خود، که نصیب هر کس نمی شود. آری! شهادت، یک نعمت الهی است و دری است از درهای بهشت و نعمتی است که بندگان الهی به آن دست می یابند.شهادت، دارای ارزش والایی است، که ایزد منان و متعال، برای بندگان خاص خودش -که با نیت خالص قدم در راه او گذاشته و می گذارند- در نظر گرفته است. شهادت، به خدا رسیدن است و فانی شدن نیست؛ زندگانی جاوید است.شهادت، موت نیست؛ حیات است و انسان، باید در راهی سیر کند، که سعادتش در آن باشد و به الله سوگند، من سعادت خویش را نمی یابم، مگر در پیمودن خط سرخ ابا عبدالله الحسین(ع)، که راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است.
جهاد در راه خدا، گذشتن از علایق نفسانی و حسینی وار و حسینی گونه شدن است.
...و اما، شما ای پدر و مادرم! بدانید و مطمئن باشید، من امروز در راه جاودانه ای گام نهادم، که انتهای آن -ان شاء الله- استقرار حکومت مستضعفین بر جهان است.
بارها، پیش خودم فکر نمودم که شما برای من زحمت بسیار کشیدید و من هم در آخر نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم. من، در حق شما خیلی کوتاهی نمودم و دِین خود را نسبت به شما -به طور صحیح- ادا نکردم؛ ولی می دانم قطعاً به مکانی خواهم رفت، که تا نفوس تکمیل و روان ها تطهیر نباشد، کسی نمی تواند به منزلگه دوست دسترسی پیدا کند؛ پس چه بهتر، این زندگی و دنیای رقتبار و پُر رنج و شکنجه را -که موجب غرق شدن انسان در گناه و معصیت است- رها کرد و به سوی او، تنها، عاشق و مؤمن رفت.
یک حرکت و یک سفر، موقعی معنا و مفهوم پیدا می کند، که مقصد واقعی در انتظار باشد؛ زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو، معنا و مفهوم می بخشد.
برادرم! دنیا، جای کار و عمل است و آخرت، مکان نتیجه گیری و حساب پس دادن. در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان، وجود دارد؛ ولی در آخرت این امکان نیست.
در ضمن، پدر و مادرم! از شما خیلی سپاسگزارم به خاطر زحماتی که برای من کشیدید و نصیحت هایی که نمودید و ارشادهایی که مرشدم شدید، که زبان از گفتن قاصر و قلم از نوشتن عاجز است و من هم به آن زحمات پاسخ مثبت ندادم. امیدوارم به خاطر نافرمانی هایی که کردم، مرا ببخشید و از من درگذرید و نیز انتظار دارم، در شهادت من صابر باشید.
مادر! من می دانم که مرگ جوان خیلی مشکل است؛ ولی آیا جوانانی هم چون علی اکبر در این راه شهید نشده اند؟ پس اگر بدنم را غرق به خون دیدید، به یاد صحرای کربلا و به یاد ۷۲ شهید کربلا و شهدای حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی و مانند کوهی مقاوم و استوار باشید.
...و ای خواهران و برادرانم! از شما هم سپاسگزارم. حافظ خون شهیدان باشید و از اسلام و انقلاب پاسداری نمایید و در نشر فرهنگ اسلام کوشا باشید و بدانید، راه خدا بهترین و برترین راه ها است؛ پس کوشنده و پوینده ی این راه باشید.
...و اما پیامم به شما، برادران و خواهران عزیز! ای کاش احساس می کردید که در چه موقعیتی به سر می برید. به خدا مسؤول و موظفید که در چنین زمانی قرار گرفته اید. مبادا در دنیا، دل به هواهای نفسانی بسته و پیوستگی خود را به انقلاب اسلامی از دست بدهید.
ای امت قهرمان و شهیدپرور! این امام امت و اسطوره ی جهان را -که حسن های الهی در مقتضای عصر ماست- تنها نگذارید و جدایی از این اسطوره را حرام بشمارید.
برادران و خواهران! شما را به خدا قسم، قدر و ارزش یکدیگر را بدانید و از غیبت، حسد، کبر، دروغ و حُب دنیا و خلاصه رذایل اخلاقی پرهیز کنید؛ وقتی از این ها دور شوید، آنقدر قوی می شوید که احساس می کنید خدا را می بینید!
عزیزانم! بهترین هدف، «الله» است و راهی که می تواند ما را زودتر به او برساند، خط «ولایت فقیه» است.
پیام دیگرم به برادران مسجدی و عاری از خبث است.
با سلام و تحیّتی بی شائبه به دوستانم؛ پیامم این است که: اگر آخرین پیام امام را شنیدید، به داد اسلام برسید و مستحکم تر از پیش با -شیطان بزرگ- آمریکا و تمام استعمارگران شرق و غرب بجنگید.
برادران! سعی کنید تبلیغات را در «شریف آباد» و جاهای دیگر زیاد کنید و به قول امام، کوچک ترین کاری را که می کنید با بلندترین فریاد صدا بزنید. صبور باشید و همدیگر را دوست داشته باشید و کینه به یکدیگر را کنار بگذارید و بدانید که مرگ، راهی است که باید پیمود و سفری است، که باید رفت؛ پس چه بهتر، در راه اسلام و خدمت به امت شریف اسلام باشد و بدانید «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است.»۱ (۱۵۸۶۶۹۸)
۳/۷/۱۳۶۲