نام | حسین عطایی فر |
نام پدر | احمد |
نام مادر | خدیجه |
محل شهادت | سومار |
بیوگرافی |
عطاییفر، حسین: یکم مرداد ۱۳۴۱، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش خدیجه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفتم آبان ۱۳۶۱، در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین | تاریخ تولد | ۱۳۴۱/۰۵/۰۱ |
محل شهادت | سومار | تاریخ شهادت | ۱۳۶۱/۰۸/۰۷ |
استان محل شهادت | کرمانشاه | شهر محل شهادت | قصرشیرین |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دوم متوسطه | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، حسین عطایی فرد:
بارالها! ما را مُردنی عطا کن که در آن خواری و ذلَّت نباشد.
بارالها! به ما زندگی علی وار، مُردن علی گونه و برخاستن علی مانند، عنایت فرما.
مرگ در راه اسلام برایم افتخار است که صدبار کشته شوم و زنده گردم.
من از شهر شهیدپرور قزوین آمده ام تا در کنار دیگر هم رزمان و برادرانم با کفار بعثی بجنگم و با ایثار خون سُرخم درخت دین مبین اسلام را آبیاری کنم و این ملت رنجدیده را از قید و بند اسارت رهایی بخشم.
برادر و خواهر مسلمان! بدانید که من با شادمانی می جنگم و مبارزه می کنم تا کاخ فرعونیان زمان را ویران سازم و آرزو دارم که از دین، قرآن، شرف، ناموس و آب و خاکم دفاع کنم و کشته شوم؛ تا بلکه خدمت ناچیزی کرده باشم و با هم رزمانم با شعارِ الله اکبر به پیش بتازم و دشمن را نیست و نابود کنم.
آرزو دارم با اهداف امام خمینی خدمت کنم تا این که در خون خود بغلتم؛ چون ندای ما، ندای حق است و باید آن را به گوش جهانیان برسانیم.
ابرقدرت های شرق و غرب بدانند که ما ملت رشید و دلاور ایران با تکیه به خدا، پشت ابرقدرت ها –و به خصوص آمریکای جنایتکار- را به زمین خواهیم زد.
برادر و خواهر مسلمان! پیام من به شما این است که بعد از مرگم سنگرهای مبارزه را خالی نگذارید و در سنگرهای نبرد حق علیه باطل سرسختانه مبارزه کنید تا این که -به یاری خدای بزرگ- انقلاب شکوهمندمان را به جهانیان صادر نماییم.
پدر و مادر! راهی را که من انتخاب کردم، بهترین راه برای نجات انسان های محروم است. اگر ما بخواهیم دست روی دست بگذاریم، دشمن تا آخرین قطره خونِ پاک و انسانی ما را می ریزد و همه ی فضایل اخلاقی و معنوی ما را از بین خواهد بُرد.
گاه زندگی رنگ تازه ای به خود می گیرد و مفهوم حقیقی خود را پیدا می کند. خدایا! ذلَّت تا کی؟ ذلَّتی که انسان را نابود می سازد. حقیقت در میدان های جنگ و در سنگرهای خون و شهادت است. (۱۵۲۱۸۵۵)
حسین عطایی فرد