نام | محمد جعفر آشوری |
نام پدر | احمد علی |
نام مادر | فاطمه |
محل شهادت | سردشت |
بیوگرافی |
آشوری، محمدجعفر: سوم مرداد ۱۳۴۲، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش احمدعلی، خواربار فروش بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان سطح یک در حوزه علمیه درس خواند. طلبه و پاسدار بود. شانزدهم فروردین ۱۳۶۲، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش در رودخانه غرق شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین | تاریخ تولد | ۱۳۴۲/۰۵/۰۳ |
محل شهادت | سردشت | تاریخ شهادت | ۱۳۶۲/۰۱/۱۶ |
استان محل شهادت | آذربایجان غربی | شهر محل شهادت | سردشت |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سطح1ـاتمام لمعتین | رشته | حوزوی |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
دست نوشته ها
بسمه تعالی
با سپاس بدرگاه خداوند متعال و با سلام بر مهدی (عج) منجی انسانها و با درود بر خمینی رهبر مستضعفان جهان سخن آغاز میکنم. سلام پس از عرض سلام و سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که در سایه عنایات حق تعالی به عبادت مشغول باشید و اگراز احوالات اینجانب پسر کوچک شما جعفر خواسته باشید به حمدالله سلامتی برقرار است و ملالی نیست بجز عدم ظهور حضرت مهدی (عج) صاحب مردم ایران که انشاا... بزودی ظهور کرده و انتقام شهیدان اسلام از هابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهیدی که در این لحظه در خون خود میغلطد را ازشیطان بزرگ و شوروی بگیرد. پدر عزیزم سلام امیدوارم که حالت خوب باشد که انشاا... هست پدر جان ما در سال تحویل در مهاباد هستیم ولی انشاا... ۱۰ - ۱۵ روز بعد از عید بدست بوسی شما میرسم مادر عزیزم سلام حالت خوب است مادر جان نماز جمعه حتماً بروید و رزمندگان اسلام را دعا کنید که حمله سرتاسری میخواهد شروع شود چند ماه پیش در یکی از جبهههای جنوب یک برادر پاسداری در درگیری فشنگهایش تمام میشود و آقا امام زمان (عج) را صدا میزند میبیند که یک نفر جوان زیبا و جذاب بطرف او میآید برادر پاسدار میگوید شما کی هستید جوان میفرماید شما از من کمک خواستید من هم آمدم ودو پیام دارم یکی به رهبر انقلاب امام خمینی دوم به ملت ایران. پیام به امام اینست که به امام بگو سید مهدی گفت ارتش و سپاه و بسیج و محصلین را به جبهه بسیج کنید تا جنگ یکطرفه بشود پیام دومم به ملت ایران اینست که نماز جماعت را حتماً بخوانند و بعد از نماز جماعت دعای الهی عظم البلاء را بخوانند و همچنین دعای خدایا خدایا ترا بجان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا را بخوانند. برادر پاسدار به دست و پای آقا میافتد ولی میبیند دیگر از آقا خبری نیست درگیری تمام میشود و برادر پاسدار قضیه را فراموش میکند و بعد از چند ماهی به شهر خود بر میگردد و یک روز میرود زیارت امام جماران میبیند با بلندگو او را صدا میزنند میگوید شاید من اشتباه میشنوم دقت میکند میبیند که او را صدا میزنند و میرود دفتر امام میگویند امام با شما کار دارد به حضور امام میرسد امام پس از سلام و احوالپرسی میگوید خوب از حبهه آمدی میگوید بله. امام میفرمایند در عملیات هم شرکت داشتی میگوید بله امام میفرمایند خاطرهای از عملیات برایم شرح بده چند خاطره میگوید و امام خمینی جریان تمام شدن فشنگش را و دیدن آقا را به یادش میاندازد برادر پاسدار میگوید شما از کجا خبر دارید امام میفرمایند آن آقایی که به جبهه میآید به جماران هم میآید و به دنبال همین امر بود که امام عزیزمان فرمودند ای کاش من هم یک پاسدار بودم. البته نه مثل من بلکه یک پاسدار واقعی که انشاا... خداوند توفیق پاسداری از اسلام را به ما بدهد و مدال پر افتخار شهادت را نصیب ما بگرداند و اما شما این مطلب را پیش مردم تعریف نکنید چرا که جنگ تحمیلی که معلوم بود مثل روز روشن که عراق به ایران تجاوزکرد ولی تبلیغات مسموم دشمنان بحدی بود که الان بعضی از مردم کشورهای خارج ایران را تجاوزگر میدانند و اگر این مسئله به دهان مردم بیفتد دشمن با تبلیغات مسموم خود مردم ایران را دیوانه و خرافاتی در جهان قلمداد میکند مادر عزیزم معصوم خانم و اشرف را هم با خود به نماز جمعه ببرید. اسماعیل آقا سلام امیدوارم که حال شما و ابراهیم آقا خوب باشد دیگر بیشتر از این سر شما را درد نمیآورم و همگی شما را به خداوند متعال میسپارم. سلام مرا به تمام فامیلها و دوستان برسانید و ابراهیم جان سلام مرا به برادران سپاهی برسان و از اینکه نمیتوانستم جواب نامههایتان را بدهم معذرت میخواهم ابراهیم جان سلام مرا به حسین فرض مهدی برسان . ضمناً برایم نامه ننویسید چرا که ما چند روزدیگر میآییم و عید شما که انشاا... پیروزی اسلام بر کفر است مبارک باد آمین .
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ختم الله بی ولک به السعاده و الشهاده .
آسایشگاه سپاه .
قربان شما محمد جعفر آشوری ۲۷/۱۲/۶۰ پنجشنبه