نام | محمد اینانلوراحتلو |
نام پدر | نصرت الله |
نام مادر | سلطنه |
محل شهادت | حلبچه |
بیوگرافی |
اینانلو راحتلو، محمد: ششم شهریور ۱۳۴۹، در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش نصرتالله، موتوربان بود و مادرش سلطنه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | بوئین زهرا - عصمت آباد | تاریخ تولد | ۱۳۴۹/۰۶/۰۶ |
محل شهادت | حلبچه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۶/۱۲/۲۱ |
استان محل شهادت | کردستان | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - بوئین زهرا - عصمت آباد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محمد اینانلوراحتلو:
سخنم را با رهنمود گوهربار امام امت ادامه می دهم، که می فرمایند: «ما از مُردن نمی ترسیم؛ آنهایی باید بترسند، که مُردن را فنا می دانند.»
برادران و خواهران گرامی! حال به جمله ی امام فکر کنیم. آیا انسان بعد از مُردن فنا می شود و اگر فنا می شود، زندگی چه ارزشی دارد و برای چه زندگی می کنیم؟ هر کس این فکر را «که مُردن فناشدن است»، در افکار و اندیشه ی خود بپروراند، از گمراهان است. از پروردگار متعال خواهانم، که به ما بینش و درک واقعی بدهد، که خود را بشناسیم، تا جمله ی شیوای پیامبر(ص) را به سر منزل مقصود برسانیم، که فرمودند: «هر کس خود را بشناسد، خدا را شناخته است.»
امت شهیدپرور! اگر ما معنی شهادت را درک کنیم، باور کنید که زندگی در این دنیا، مانند زندگی بلبلی در قفس است. مبادا با کارهای نادرست و شیطان پسندانه، امامان و شهدا را از خود برنجانیم. مبادا امام را تنها بگذاریم؛ ما با امام پیمان بسته ایم که تا آخرین نفس با او باشیم. ما به وعده ی خود وفا می کنیم و مانند مردم «کوفه» نیستیم. قدر امام و علمای دلسوز را بدانید، که با هر سختی و تحمل هر شکنجه ای که شده، ما را از دست رژیم طاغوت نجات دادند و به راهی هدایتمان کردند که امام حسین(ع) پیشتر به آن راه رفته بود. پس صحنه ها را خالی نکنید و امام را تنها نگذارید، که پیروزی و نصرت پروردگار نزدیک است.
...و امّا محصلین! برادران و خواهران محصل! ما باید از زندگی نکبت بار طاغوتیان درس عبرت بگیریم. مبادا با درس نخواندن خود، شهدا را برنجانیم. درس خواندن، برای پول و مقام درست نیست و ارزشی ندارد. درس خواندن، توأم با ایمان، اخلاص و در فکر خدمت به محرومین بودن، ارزش دارد. هفت سال جنگ بین کفر و اسلام است؛ آیا به بعضی از شما کوچکترین جراحتی در مدرسه رسیده است؟ میدانید به همت چه کسانی بوده و هست؟ بله! به برکت ریخته شدن خون «حسین فهمیده»ها است؛ پس سعی کنیم که مدیون خون شهدا نباشیم و با درس خواندن خود، امام و شهدا را از خود خشنود کنیم.
...و اما مادرم! مادرم! حال وقت آن رسیده است، که رسالت زینبوار خود را انجام دهی. آرزو داشتی که برایم حجله ی دامادی برپا کنی و بر دستهایم حنا بگذاری! عروسی من آن موقع است که در کنار مولایم حسین(ع)، امامان و شهدا باشم.
مادرم! پروردگار، هیچ مسلمانی را بدون امتحان از این دنیا نخواهد بُرد؛ یکی را به وسیله ی فقر، یکی را به وسیله ی جنگ و دیگری را به وسیله ی گرفتن اولاد. خوشا به حال کسانی که در این امتحان قبول شوند.
...و اما پدرم! پدرم! صبر تو باعث تقویت روحیه ی دیگر رزمندگان می شود. سعی کنید فرزندان خود را چنان تربیت کنید که نمونه باشند و سعی کنید که مساجد را خالی نکنید و برایم طلب آمرزش کنید و هر پنجشنبه بیایید کنار قبرم، تا روحم از دیدن چهره ی مهربان و پُر استقامت شما شاد شود.
...و اما خواهرانم! با حفظ حجابتان، با درس خواندنتان، با کمک به مظلومین و جبهه ها، انجام واجبات، ترک مُحرّمات، نکردن معصیت و گوش دادن به حرف پدر و مادر، از خون برادرتان پاسداری کرده و سعی کنید که در خانه و مدرسه، نمونه باشید.
...و اما برادرانم! مبادا با رفقای بد همراه شوید، تا شما را به راهی بکشند که نباید کشیده شوید. شما هم موقعی می توانید از خون برادرتان پاسداری کنید که در صحنه های جنگ و جبهه و پشت جبهه فعالیت داشته باشید. به آنهایی که در محل دست به کارهای زشت و نادرست می زنند، بگویید که روز قیامت مدیون شهدا هستید و در برابر آنها سر افکنده خواهید بود. از شما و دیگر برادران هم محلی می خواهم که به هر نحوی که شده جلوی آنها را بگیرید، تا ضربه ای به اسلام و قرآن نخورد.۱ (۱۰۹۰۸۵۲)
محمد اینانلوراحتلو
۱۴/۰۲/۱۳۶۶