نام | علی میرزا ترابی کلیشمی |
نام پدر | نصرت |
نام مادر | صفورا |
محل شهادت | ام الرصاص |
بیوگرافی |
ترابیکلیشمی، علیمیرزا: پنجم تیر ۱۳۴۶، در روستای کلیشم از توابع شهر رودبار به دنیا آمد. پدرش نصرت، رنگفروش بود و مادرش صفورا نام داشت. دانشآموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی ۱۳۶۵، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزا او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است. |
محل تولد | رودبار - کلیشم | تاریخ تولد | ۱۳۴۶/۰۴/۰۵ |
محل شهادت | ام الرصاص | تاریخ شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۰۳ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | چهارم متوسطه | رشته | ریاضی |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، على میرزاترابى کلیشمی:
سخنى با کل انسانها دارم؛اى انسان! تو چه هستى؟ آیا فکر کرده اى که چه بودى و کجایى و چه مى خواهى بکنى؟ مگر نه این است که انسان از آب گندیده اى آفریده شده و در سر دوراهى سعادت و شقاوت قرار گرفته است؟ حال باید کدامین راه را انتخاب کنیم؟ راهى را که به منجلاب بدبختى و دنیاپرستى و مال اندوزى و جاه و مقام می رسد، برویم و به تعبیری از حیوانات پَستتر شویم و یا مسیرى که انسان را به سرمنزل مقصود -که همانا سعادت و تکامل انسان است- یعنى آزادى و حرّیت -که آدمی را به شهادت طلبى و ایثار مى رساند- برویم؟ به تعبیری دیگر مى توان به عالم بالا عروج کرد تا جایى که ملایکه خداوند به حالمان غبطه بخورند و پَر خویش را برای چنین انسانى بگسترانند.
آرى! باید این راه را انتخاب نمود. راستى دوست من! تو کدامین راه را انتخاب کرده اى؟ با نفس خویش در خلوتگاه بنشین و خویش را محاکمه کُن و پروانه وار بر گِرد شمعش عاشقانه بسوز و در سوختن، لذت عشق را بچش و عاشقانه در کوى حسین(ع) قدم بگذار.
...و من نیز این راه را انتخاب نمودم و هرگز در این عقیده ام اجبارى وجود نداشته است. با عشق، به راه مولایم حسین(ع) قدم نهادم و عاشقانه، سوختم و در سوختن، زندگى یافتم.
اکنون که به جبهه آمدم، هدفى دارم مقدس. راهى را مى خواهم بروم که مولایم حسین(ع) قرن ها پیش رفت و این را بدانید هر قدمى که بر مى دارم، براى رضاى خداست.
اى کوردلان و منافقین! بدانید تا در این کشور، «اسلامى» هست، خداوند پشتیبان دین مقدسمان است و رهبرى آن را امام خمینى -نایب برحق امام زمان (عج) - بر عهده دارد و تا این ملت حزب الله هست، هیچ کارى نمى توانید بکنید و شکست خواهید خورد و به کورى چشمتان، اسلام پیروز خواهد شد.
همیشه، دنباله رو خط رهبر باشید و هرگز از خط رهبرى، دور نشوید؛ زیرا همچون دیگران منحرف خواهید شد و همیشه سعى کنید وحدت کلمه داشته باشید. خداوند، ریشه ی همه کفار را خواهد کَند و خدا را شُکر که ما وسیله اى شدیم براى این کار.
اگر جدایى من از خانواده ام، دلهایى را به یاد خدا پاک مى گرداند؛ پس اى بهترین کسانم! از من دورى جویید. اگر با ریخته شدن خونم انسانها آگاه مى گردند؛ پس بهاى آگاهى تمام انسانها را با قطرات خونم بپردازید. اگر با گمنام مُردن من، آیین خدا جاوید مى گردد؛ پس جنازه ی مرا در دورترین نقطه، خوراک کرکسان کنید! اگر پیکر خونینم باید وسیله اى براى یاد خدا بودن، گردد؛ پس واى بر من اگر در خون خود خدا را نیابم. اکنون که خدا را در خونم یافتم، با فضل و کَرَم خود به من نظر می کند، نه با عدالتش.
خداوندا! تو را سپاس و ستایش مى کنم که مرا از ظلمت جهل و نادانى به سوى مرز پاکى هدایت فرمودى.
اى معشوق من! به تو پناه مى برم و تنها تو را مى پرستم و از تو یارى و کمک مى خواهم که در روز قیامت و آخرت، مرا یارى کنى.۱ (۱۱۶۳۰۹۳)
على میرزا ترابى
۲۸/۹/۶۵