در حال دریافت تصویر  ...
نام سلیمان کرمی کشمرزی
نام پدر محمد
نام مادر سکینه
محل شهادت اروندکنار

بیوگرافی
کرمی‌کشمرزی، سلیمان: یکم فروردین ۱۳۴۱، در روستای کشمرز از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در اروندکنار بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد تاکستان - کشمرز تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۱/۰۱
محل شهادت اروندکنار تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۵
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت آبادان
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۱
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - تاکستان - کشمرز


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
وصایا
شهید، سلیمان کرمى کشمرزى: لحظه‏ ها پرارزش و باعظمت است. امشب هم چون شب عاشوراى حسینى است که مى‏ بایست راه خویش را انتخاب نمود؛ یا به صف یاران حسین(ع) پیوست و یا او را تنها گذاشت. نه! هرگز من این کار را نخواهم کرد. چگونه کسى که به فرمان رهبر و پیام امامش قدم در این راه نهاده است، حال از این جا برگردد؟ چگونه مى ‏شود کسى که شادی هاى زندگى و آسایش و راحتى را رها کرده است، اینک -که زمان امتحان و آزمایش خداوندى است- قدم به عقب بگذارد؟ چگونه مى‏ شود کسى که پدر، مادر، خواهر، برادر و بستگانش را ترک نموده است، در این زمان پایش بلغزد و نتواند تصمیم بگیرد؟ و چگونه مى ‏شود کسى که همسرش، شریک زندگیش، یاورش و غمخوارش را تنها گذاشته و او را به خدا سپرده است، اکنون در این برهه ی حساس -که اسلام جز با خون پاکان پایدار نخواهد ماند و مکتب نیاز به خون دارد- به عقب برگردد و دعوت خدا را -آن هم زیر بارش خمپاره و رگبار گلوله‏ هاى دشمن- نپذیرد؟! پس خدایا! رحم کن، تا امشب در صحنه ی کارزار حاضر شوم و همچون یاران حسین(ع) بجنگم و به شهادت نایل گردم. پدر بزرگوارم! چه سختى‏ هایى که به خاطرم متحمل نشدى؛ روزها در آفتاب گرم و سوزان عرق ریختى تا بتوانى مرا بزرگ کنى؛ رنج‏ ها بُردى تا من در کمال آرامش و راحتى به سر بَرم؛ اکنون زمان خداحافظى و وداع است؛ من به دیدار خدا مى‏ روم و از تو مى‏ خواهم برایم طلب عفو و بخشش نمایى که خدا از تقصیراتم بگذرد. مادر مهربانم! تو نیز در تربیت من نقش بسزایى داشتى؛ چه شب ها که نخوابیدى و چه رنج ها که نبردى تا توانستى مرا بزرگ کنى و من باز هم قدر تو را ندانستم و به شما کم حرمتى کردم. امیدوارم مرا ببخشى و از خدا برایم طلب بخشش کنى. ...و تو همسر عزیزم! تو را نیز در سراسر یک سال زندگی مان آزار دادم و چه شب ها که تو را تنها گذاشتم؛ خیلى رنج کشیدى! امیدوارم من را ببخشى و عفوم کنى. توصیه مى‏ کنم همیشه طرفدار انقلاب اسلامى و امام باشى و با کمال قدرت از آن دفاع کنى. (۱۶۱۹۶۴۶)