نام | بیژن پورحیدری |
نام پدر | محمود |
نام مادر | اقدس خانم |
محل شهادت | موسیان |
بیوگرافی |
پورحیدری، بیژن: هشتم مرداد ۱۳۴۳، در شهر بیجار به دنیا آمد. پدرش محمود، در جهاد سازندگی کار میکرد و مادرش اقدسخانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان ۱۳۶۱، با سمت آرپیجیزن در موسیان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است. |
محل تولد | بیجار | تاریخ تولد | ۱۳۴۳/۰۵/۰۸ |
محل شهادت | موسیان | تاریخ شهادت | ۱۳۶۱/۰۸/۱۱ |
استان محل شهادت | ایلام | شهر محل شهادت | موسیان |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دیپلم | رشته | تجربی |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، بیژن پورحیدری:
اکنون که بر فضل و رحمت خداوند توکل کرده ام و عازم هستم تا این حجاب اکبر را -که مبدأ تمام حجاب ها و ظلمت هاست- ان شاء الله در راه او بردارم و بند حب دنیا را -که تمام خطاهایمان از این حُب منشأ می گیرد- از خود بُگسَلم؛ چند جمله ای را -که بر من فرض الهی است- به عنوان یک بنده ی خداوند و یک مُسلم با شما پدر، مادر، خواهر، برادر و تمامی دوستان و آشنایان، به اسم وصیتنامه، بیان می دارم:
وصیت من به شما رعایت تقوای الهی است. در همه حال خدای تبارک و تعالی را ناظر بر خود و اعمال و کردار خود بدانید و هر لحظه روزی را به یاد آورید که دیده ها همه گریان و صورتها از خوف خداوند -جل جلاله- سیاه و تمام ذره ذره ی اعمال ما در بارگاه با عظمت ربوبی، ثبت و ضبط شده است و به حساب تک تک کردارمان خواهند رسید. آن وقت رو سفید کسی است که گفته های خداوند و قرآن را به گوش دل شنیده و عامل به آنها گشته و روسیاه و ذلیل آن است که در این ره تقوای الهی را پیشه ی خود نساخته و از پروردگار قهار خوف نداشته باشد.
من آنقدر بر خودم ستم کرده و گنه کارم، که این سیئات برایم حجابی شده و جای کلامی و بیانی نگذاشته است؛ به همین خاطر از خداوند رحمان خواهانم که مرگ مرا شهادت در راهش قرار دهد؛ زیرا مگر نه چنین است که با اولین قطره ی خونی که از شهید بر زمین جاری می شود، گناهانش بخشوده می شود؟! پس خداوندا! به ما لیاقت کُشته شدن در راهت را عطا فرما و من را جزو کسانی قرار ده که تو را شناخته و عاشقت است.
خُب؛ بدانید که سرنوشت همه ی ماست که از این دنیا -که همه چیزش فانی است و زود گذر- به آن سرا -که همه اش جاوید است و پایدار- برویم؛ زیرا «کل نفسٍ ذائقه الموت». پس موت امری اجتناب ناپذیر است و چه بهتر که این موت، قتل در سبیل او و برای پیشبرد دین او باشد؛ پس اگر خداوند توفیقی عطا کرد و ما به سویش هجرت کردیم، استقامت پیشه کنید و از مسیر الله -که همان راه رهبر عزیزمان و ادامه ی خط شهیدان است- پشتیبانی کرده و در این راه کوشاتر از همیشه و به یاد مصایبی که بر ابا عبد الله(ع) گذشت باشید و شکر خدای تبارک و تعالی را بکنید.
در پایان از همه ی دوستان، آشنایان و عزیزانی که بر گردن منِ حقیر و ضعیف حقّی دارند، طلب حلالیت می کنم و می خواهم که مرا از کرده های ناپسندی که نسبت به آنها انجام داده ام، عفو کنند و ما را نیز در دعاهایشان فراموش نکنند؛ از همه التماس دعا دارم.۱ (۱۱۵۰۴۳۵)
بیژن پورحیدری
۰۴/۰۸/۱۳۶۱