شهید، محمد لشگرى: مادرم! پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام عزیز، خمینى بت‏شکن و پس از الهام گرفتن از بیانات و رهنمودهاى این ابراهیم، زمانه، دیگر همه چیز برایم روشن شد. از طرفى ما شاهد حضور جنایتکاران و جهانخواران، به خصوص صدام خونخوار -که به دستور اربابانش جهت نابودى انقلاب نوپاى ایران مشغول جنایت مى‏باشد- هستیم؛ پس دیگر برایم مشکل و ننگ است که از دور نگاه کنم و دست روى دست بگذارم؛ لذا وظیفه ی خودم مى‏دانم که وظیفه ی هر مسلمانى است که از اسلام و قرآن دفاع کند. مى‏خواهم در صف برادران خودم علیه صدام و صدامیان مبارزه کنم و تا نابودى او و حامیان شرقى و غربى‏اش دست از مبارزه بر ندارم. به امید نجات مردم مسلمان و ستمدیده ی چندین ساله ی رژیم‏هاى حاکم بر عراق، به خصوص بعثیون خونخوار و همچنین به امید نجات تمام مسلمانان و ستمدیدگان در سرتاسر گیتى... اما مادر جان! اگر چنانچه سعادت شهید شدن را داشتم، از تو خواهش مى‏کنم به جز شُکرانه ی پروردگار، هیچ غمى به دلت راه نَده. خواهش دیگرم این است که در تربیت و تعلیم فرزند خردسالم خیلى دقت نما و جهت آشنا ساختن ایشان با مکتب اسلام و قرآن و مبارزه با دشمنان اسلام، راهنما باش. (۱۶۵۳۱۱۵) فرزندت، محمد لشگرى