در حال دریافت تصویر  ...
نام محسن زرگر
نام پدر قربان
نام مادر طاهره
محل شهادت سردشت

بیوگرافی
زرگر ، محسن: پانزدهم تیر ۱۳۴۸، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قربان، کارگر بود مادرش طاهره نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم تیر ۱۳۶۶، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۸/۰۴/۱۵
محل شهادت سردشت تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۴/۰۳
استان محل شهادت آذربایجان غربی شهر محل شهادت سردشت
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم متوسطه رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محسن زرگر: خدا از مؤمنین، جان و اموال آنان را خریدارى مى‏کند و در برابر آن به ایشان بهشت مى‏ دهد. اینها در راه خدا جنگ مى‏ کنند، می کشند و کُشته مى‏ شوند. این وعده ‏اى است که تخلّف ندارد و در تورات، انجیل و قرآن بیان شده است و کیست وفادارتر از خدا؟ بشارت باد! شما را به معامله‏ اى که انجام دادید؛ زیرا این پیروزى بزرگى است. خدایا! مرا ببخش و از گناهان من درگذر. تو کریم و رحیم هستى. خدایا! ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و به پیمان خویش هم چنان استوار ماندیم. خدایا! هاى و هوى بهشت را مى ‏شنوم؛ چه غوغایى است! حسین(ع) به پیشواز یارانش آمده است. چه صحنه‏ اى! فرشتگان ندا می دهند: هم رزمان ابراهیم(ع)، هم راهان موسى(ع)، هم دستان عیسى(ع)، هم ‏کیشان محمد(ص)، هم سنگران على(ع)، هم فکران حسین!(ع) هم گامان خمینى از سنگر کربلا آمده‏ اند؛ چه شکوه و عظمتى! خدایا! به محمد(ص) بگو پیروانش حماسه آفریدند و به على(ع) بگو شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین(ع) بگو خونش در رگ ها هم چنان مى‏ جوشد. خدایا! مى‏ دانى چه مى ‏کشیم؟ چون شمع مى‏ سوزیم و ذوب مى ‏شویم. ما از مُردن نمى‏ هراسیم. آرى! همه یاران بسوى مرگ رفتند، در حالى که نگران فردا بودند. خدایا! دوست دارم دشمن چشمانم را از حدقه درآورد؛ دست هایم را قطع کند؛ پاهایم را از بدن جدا سازد و قلبم را آماج رگبارش کند و سرم را از تن جدا سازد تا در کمال فشار و آزار دشمنان مکتبم، جان سپارم؛ تا شاید بتوانم جبران کننده ذرّه‏ اى از گناهانم باشم. ...و اما گرچه مرا تسلیم مرگ کرده و اعضاى بدنم را از من بگیرند، ولى یک چیز را نتوانند بگیرند که همان ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و به مطلق جهان هستى و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است. خانواده عزیزم! امیدوارم پس از شنیدن خبر شهادتم -اگر لیاقت داشته باشم- هیچ گونه ناراحتى از خود نشان ندهید و به درگاه خداوند شُکرگزار باشید که فرزندتان لیاقت این را پیدا کرد تا یکى از یارى دهندگان دین مبین اسلام و دستورات اسلام باشد و امانتى را که گرفته بودید، به صاحب اصلی اش برگرداند. اى خداى بزرگ! از تو مى‏ خواهم مرگ مرا، شهادت در راهت و مرا از شیعیان ولی ات، حضرت على(ع) قرار دهى. پدر و مادر عزیزم! مى‏ دانم که زحمت ها و مشقّت هاى زیادى براى بزرگ کردن من کشیدید و من هرگز نتوانستم جبران کننده زحمت هاى شما باشم؛ از شما مى‏ خواهم مرا حلال کنید و از من راضى باشید؛ -ان شاء الله- اگر خداوند توفیق داد، زحمت هاى شما را در آن دنیا جبران خواهم کرد. ...و اى برادران عزیزم! امیدوارم مرا حلال کنید و اگر بدى از من دیدید، مرا ببخشید. مى‏ دانم که برادرى خوب براى شما نبودم و نتوانستم خوبی هاى شما را جبران کنم؛ از شما مى‏ خواهم استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها، براى تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید، تا هرگز دشمنان اسلام بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیّت متعهّد جدا نسازند؛ که اگر چنین کردند، روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست. حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل بیشتر سازید. در امام، بیشتر دقیق شوید و سعى نمایید عظمت او را دریابید و خود را تسلیم او سازید. از شما مى‏خواهم در مجالس مذهبى، دعاهاى کمیل، توسّل و غیره شرکت جویید و از فرصت هاى این دنیا، براى آخرت تان بهره بردارى کنید که وقت، بسى تنگ است. تحصیل علم و معرفت را فراموش نکنید. ...و اى خواهر و خواهرانم! اول از همه در حفظ حجاب اسلامى کوشا باشید، که مسأله ای بسیار مهم در این دوره از زمان است. از شما مى‏ خواهم چه از نظر اخلاق و چه از نظر حجاب و دیگر خصوصیّات، از حضرت زینب و فاطمه زهرا(س) درس بگیرید و خُلق و خوى آن ها را سرمشق خود قرار دهید. از خواهرم مى‏ خواهم اگر بداخلاقى و ناراحتى از من دیده، مرا ببخشد. برایش آرزوى موفّقیّت در راه کسب علم و اخلاق و معارف اسلامى دارم. ...و پیامم به ملت شهیدپرور و رزمندگان و مخصوصاً دوستان محصّلم چنین است: رزمندگان عزیز، حماسه آفرینان صحنه پیکار و شهادت، مجاهدان فى ‏سبیل ‏اللّه! شما در این مقطع حساس تاریخ، رسالت پاسخ ‏گویى به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنى؟» سرور آزادگان و سالار شهیدان حسین بن على(ع) را بر عهده دارید و به فضل الهى، در دو جبهه جهاد با نفس و از خودگذشتگى و جهاد با دشمنان اسلام، موفق هستید و امید است که با کوشش روزافزون خود، توفیق بدست آورید؛ مخصوصاً در بُعد اخلاق و کسب معنویّات؛ زیرا جبهه‏ هاى جنگ، بهترین مکان براى نیایش و بهترین دانشگاه، براى کسب معارف اسلامى است. عظمت و پیروزی هایى که با اراده و مشیّت الهى به دست پُرتوان شما به دست آمده است، ایثار و فداکارى و شهامت و شجاعتى را که از رزمندگان اسلام و خوارى و پستى و ذلّتى که از دشمنان اسلام مشاهده مى‏ کنید، هیچ گاه نباید از یاد ببرید. ...و اى خانواده شهدا، معلولین، مجروحین و اسرا ! خود را براى تحمل رنج ها و مصیبت ها و ناکامی ها و ناروایی ها آماده ‏تر سازید و دل قوى دارید که قادر یکتا، پشتیبان و نگهبان شماست و این مصیبت ها و سختی ها، زودگذر است و تمام شدنى و پاداش این فداکاری ها و صبرها و استقامت ها، نعمت هاى ابدى و بى‏ پایان خداوندى خواهد بود و بر سریر کرامت و بزرگوارى تکیه خواهید زد. خانواده شهدا ! خواهشمندم قدر خود را بدانید و راه شهدا را ادامه دهید و ایمان و تقوا را توشه راه خود سازید. برای تان آرزوى سعادت دنیا و آخرت دارم. ...و اى دوستان و آشنایان محصّلم! وظیفه‏ اى که شما به دوش دارید، بسیار مهم و حائز اهمیت است و پیام تمامى شهدا این است: ادامه تحصیل دهید و هیچ گاه در خود یأس و ناامیدى راه ندهید که مسؤولید و باید جواب گوى تمامى شهدا باشید. باید در دو جبهه کوشا باشید و نگذارید منافقان در شما رخنه کنند و به شدت با آن ها مبارزه کنید و نگذارید این کثافت ها و غربی ها و خوک هاى شیطان صفت، در میان شما باشند. باید در مقابل آن ها اظهار وجود کنید و نگذارید بر شما حکم فرما شوند. ...و در آخر از شما مى‏ خواهم درس بخوانید و دانشگاه ها را پُر کنید و براى هر چه بیشتر تقرّب جستن به خداى بزرگ کوشا باشید که مسؤولیتى سنگین در این زمان به دوش شماست و در راه او قدم بردارید که خدا با شماست و شما پیروزید. براى شما دوستانم آرزوى موفّقیّت، زیر پرچم اسلام را دارم و امیدوارم ادامه دهنده راه شهدا باشید. اگر از حقیر بدى و ناراحتى دیدید، حلالم کنید. امام را تنها نگذارید و در مجالس مذهبى، دعاهاى کمیل و توسل شرکت جویید؛ باشد که خداوند، پاداش زحمت هاى شما را بدهد. وصیتى براى خانواده‏ ام دارم؛ سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم از سنگر اسلام دفاع خواهم کرد و با خداوند پیمان مى‏ بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها، با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالى نکنم تا هنگامى که همه احکام اسلام، زیر پرچم اسلام و رهبری امام زمان به اجرا درآید. از شما مى‏ خواهم اگر فیض شهادت نصیبم گشت، آنان که پیرو خط امام خمینى نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند؛ باشد که خون شهدا، آنان را متحوّل سازد و به رحمت الهى نزدیک شان سازد.۱ (۱۳۷۱۵۸۵) محسن زرگر ۲۳/۳/۶۶


کلام شهید محسن زرگر
Loading the player ...