شهید، قدرت الله لامعی رامندی: این جانب قدرت الله لامعی رامندی، فرزند نظرعلی، مسلمان هستم و راهی را که انتخاب کردم، به آن ایمان دارم. این دنیا فانی است و جزای اعمال این دنیا، در آخرت است و اقرار می کنم که راه پُر برکت اسلام را آگاهانه انتخاب کردم؛ لذا جان ناقابل خود را در راه اسلام و قرآن فدا می کنم. ما پیروان حسین بن علی(ع) -که در کربلای عراق نبودیم تا او را یاری کنیم- الآن ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» حسین زمان را -که به گوش می رسد- لبیک می گوییم و وظیفه ی -تک تک- ما است که از اسلام، قرآن و شرف انسانی خود دفاع کنیم، که اگر از کفار بکُشیم، پیروزیم و اگر کُشته شویم، شهیدیم. برادران و خواهران عزیزم! از شما می خواهم فقط اسلام را یاری و در راه خدا جهاد کنید و از نماز، روزه و احکام دین سرپیچی نکنید و از «ولایت فقیه» پشتیبانی کنید. از ملت شهیدپرور می خواهم وحدت را حفظ کنند، که با وحدت، همه ی کارها پیش می رود. مادر عزیزم! می دانم مرا با سختی ها به این سن و سال رساندی؛ ولی چه کنم که خداوند متعال مرا به میهمانی دعوت کرده است و باید به ندای خدای خود لبیک گویم. مادرم! آن روزهای سخت را به یاد دارم؛ لکن من در راه خدا شهید می شوم و می دانم که سخت است یک مادر جگرگوشه ی خود را از دست بدهد... ناراحتی دارد؛ ولی مادرم! چون فرزند –ناقابل- خود را در راه خدا هدیه می کنی، هیچ گونه نگرانی نداشته باش و هر کس خبر شهادت مرا برای شما آورد، دست و زبان او را ببوس که چنین خبری برای شما آورد، که فرزندتان در راه خدا و در سنگر جنگ حق علیه باطل شهید شد. ای هم سنگرانی که با من در سنگر بودید! اگر به صحن مقدس ابا عبد الله الحسین(ع) رسیدید، سلام مرا نیز به حسین(ع) برسانید و بگویید: برای عشق به تو و رضای خدا بود که به جبهه آمد و در این راه شهید شد. ای ملت شهیدپرور و همیشه در صحنه! پشتیبان روحانیت در خط امام و ولایت فقیه باشید و در نمازهای جماعت و جمعه ها شرکت کنید که این جماعت ها است که آمریکا و ایادی داخلی اش را به لرزه در آورده است. در سنگر حق بجنگید که شما –حتماً- پیروزید و خداوند مؤمنان را یاری می کند. مادرم، برادران و خواهرانم! اگر جنازه ی من به دست شما نرسید، هیچ گونه نگران نباشید و در ضمن خوشحال باشید که در راه خدا شما هم شهیدی دادید و از این انقلاب سهمی بُردید.۱ (۱۶۵۷۴۶۴) قدرت الله لامعی رامندی