در حال دریافت تصویر  ...
نام سید ساعد افتخاری
نام پدر سید ضرغام
نام مادر ماه پاره
محل شهادت ام الرصاص

بیوگرافی
افتخاری، سیدساعد: دوم اردیبهشت ۱۳۴۰، در روستای پراچان از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش سید ضرغام، کارگری می‌کرد و مادرش ماهپاره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای خوزنان از توابع شهر آبیک واقع است.

محل تولد کرج - پراچان تاریخ تولد ۱۳۴۰/۰۳/۰۲
محل شهادت ام الرصاص تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۲/۲۰
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دیپلم رشته -
عملیات بیت‌‌المقدس سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - آبیک - خوزنان


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، سیدساعد افتخارى: وقتى ما این دنیا را ترک مى‏ کنیم و به سوى عالم حقیقى رهسپار مى‏ شویم، لازم و واجب است که به دیگر مؤمنان سفارش ها و توصیه‏ هایى داشته باشیم؛ لذا وصیت مى‏ کنم که اى پدر، مادر، برادر و خواهران ایرانی ام! پس از شهادت فرزند و برادرتان مبادا لحظه‏ اى از یاد خدا غافل شوید. تقوى پیشه کنید و با سلاح صبر و مقاومت قلب دشمنان اسلام را هدف بگیرید و آن را سوراخ سوراخ کنید که دشمن از صبر و شکیبایى شما مى‏هراسد و بر خود مى‏ لرزد. امیدوارم که همیشه اطاعت خدا کنید و در مبارزه بر علیه کفر و الحاد و نفاق داخلى لحظه‏ اى درنگ نکنید و از امام عزیز، خمینى بت‏شکن تا آخرین قطره ی خونتان پشتیبانى کنید و از اطاعت او سرپیچى نکنید. او فرزند حسین(ع) است و سردار امام زمان(عج) مى‏ باشد؛ پس موقعیت خودتان را درک کنید و قدر خودتان را بدانید و ببینید که در چه برهه ‏اى از زمان قرار دارید. از امام باقر(ع) پرسیده شد: «زیربناى اسلام چیست؟» فرمودند: «۵ چیز است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت و امامت.» و در رابطه با ولایت مى ‏گویند: «ولایه افضل لِاَنه مفتاحهن و الى هو الدلیل علیهن»؛ ولایت و امامت از همه برتر است، زیرا کلید و راه گشاى همه چیز آنهاست. و به همین دلیل است که همه ی شهدا در پیامشان تأکید مى ‏کنند که از ولایت و امامت جدا نشوید. اى عزیز! طلوع فجر پیروزى نزدیک است و من چهره ی زیبا و دلرباى آن را در افقى نزدیک مى‏ بینم. سلاح ایمان را بر دوش گیرید و این شیاطین را -که راه خدا را سد کرده ‏اند- به دور برانید و چهره ی حق را از شکم باطل به در آورید و آن را به عموم انسانها بنمایانید. گاه باطل لباس حق به تن مى‏ کند و شما صادقان باید آن را بِدَرید و حق را آشکار کنید. اى مؤمنان! دستان مرموز و نامرئى شیاطین لحظه‏ اى آرام نمى‏ گیرد و همواره انقلابتان را با انواع توطئه تهدید مى‏ کند. شما باید با سلاح ایمانتان ریشه ی این شیطان و شیطانک ها را قطع کنید و به زباله دانى تاریخ بیندازید. ابلیس، با انواع چهره‏ ها به جنگتان آمده و شما به حول و قوه ی خداوند در هر مرحله او را شکست دادید و از دیار خود بیرونش کردید و با شادى پیروزیتان را بر ابلیس جشن گرفتید. اما اى برادران! ایادى ابلیس ممکن است که به گونه ‏اى دیگر وارد بدن هاى شما شوند و بخواهند در نَفسِتان فساد کنند. سعى کنید با تَمسُّک به قرآن و اهل بیت رسول‏ الله(ص) خود، در مقابل این شیاطین مصون شوید. اگر چنین کنید همیشه از شرّ قاسطین و توطئه‏ هاى آنها دور خواهید شد. ما مى‏ رویم به حول و قوه ی خداوند این لکه ی ننگ را ابتدا در غرب و جنوب کشور خودمان، سپس در عربستان و سرانجام در قدس و در جاهاى دیگر، از دامن اسلام پاک کنیم و ما در این بیابان گرم آن قدر خون مى‏ دهیم تا لاله‏ هاى این خاک پاک از خون ما سیراب شود. ما مى‏ خواهیم با خون گرم مان دنیا را مهیّاى حکومت حجت خدا، حضرت ولى عصر، امام زمان (عج) کنیم. ...و شما برادران معلم! امروز امانتى بزرگ و خطیر در اختیار شماست و آزمایش سختی در پیش دارید. امید این که در این امتحان موفق و پیروز شوید و اگر چنین شود -که مى‏ شود- مورد لطف و رحمت خداوند بزرگ قرار خواهید گرفت و آن وقت شما به راستى پیامبر انقلاب خواهید بود! برادران معلم! امروز نورافکن هاى پُرنورى به دست شماست و آن را باید در اختیار دانش ‏آموزان قرار دهید و آنان را با وظایف اصلى‏شان آشنا کنید. ...و تو اى برادر و خواهر دانش آموزم! تو در جبهه ی مدرسه با سلاح ایمان و علم بر علیه کفر و جهل حمله می بری و چگونه مبارزه کردن با شیطان را در این کتب انسان ساز مى ‏آموزى و در آن جبهه، تو باید با اخلاق نیکو سنگرت را محکم کنى تا هرگز تیرهاى پوسیده ی دشمن بر آن کارگر نیفتد. امروز تو را مى‏ بینم که سلاح کتاب را بر خلاف گذشته تهاجم وار به بغل گرفته ‏اى و وارد مدرسه مى‏ شوى تا جهل و نادانى از ترسش مثل موش به سوراخ ها بخزند! اى عزیز! سنگرت را حفظ کن که دشمن در کمین است. امروز درس خواندن تو یک امر واجب عینى است و باید حاکمیت حزب ‏الله را در مدرسه ثابت کنید. فردا این پرچم پُر اهتزاز باید به دست تواناى تو بر فراز کشور بر افراشته شود. به امید پیروزى شما بر بزرگترین دشمن بشر که نادانى است.۱ (۱۰۵۵۸۵۸) سید ساعد افتخارى ۲/۲/۶۱