در حال دریافت تصویر  ...
نام علی آغاسی
نام پدر محسن
نام مادر حلیمه
محل شهادت جزیره مجنون

بیوگرافی
آغاسی، علی: دوازدهم بهمن ۱۳۱۶، در روستای سلطان‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محسن (فوت۱۳۴۸) کشاورز بود و مادرش حلیمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۴۲ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر اقبالیه تابعه قزوین واقع است.

محل تولد قزوین - سلطان آباد تاریخ تولد ۱۳۱۶/۱۱/۱۲
محل شهادت جزیره مجنون تاریخ شهادت ۱۳۶۳/۰۱/۲۳
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۴ تعداد دختر ۳
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین-شهر اقبالیه


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید على آغاسى: از خداوند بزرگ سپاسگزارم که چنین نعمتى به اسلام بعد از چندین قرن، عطا فرموده است. برادران مسلمان، دوستان، فامیل‎ها! امروز اسلام کمک خواسته است و اى برادرى که مى‏ گفتى اگر من در زمان امام حسین(ع)بودم چنین و چنان مى‏ کردم! و حالا مسلمانان! حسین(ع)در کربلاى خوزستان زنده است و کمک مى ‏طلبد! آیا به کمک حسین(ع)مى‏ شتابید و یا زنجیر اسارت مادیات را بر پای‎تان بسته‏ اید؟ اگر چنین وابسته به مادیات و خانواده‎ی خود باشى، مطمئن باش در آن دنیا به تو پشت خواهند کرد. اموال یا خانواده در آن دنیا نمى‏ تواند ذره ‏اى از گناهان تو را بکاهد؛ پس عزیزان! بیایید در این لحظه عمر کوتاه با افتخار به کمک اسلام شتافته و امام حسین(ع)را یارى دهید و جوابگوى «لبیک» به امام خمینى باشید. از پسر بزرگم، حسین مى‏ خواهم که از امام زین ‏العابدین(ع) درس گرفته و با خانواده رفتارى عادلانه داشته باشد. از پسرم، حسن مى‏ خواهم، وقتى حسین به جبهه رفت با خانواده مهربان بوده تا کمبود ما را احساس نکنند. از همسرم مى‏ خواهم زینب‎گونه باشد، همان زینبى که امام حسین(ع)را در صحراى کربلا زنده کرده است.۱ (۱۰۰۳۸۰۳) على آغاسى
دست نوشته ها
بسمه تعالی سلام و درود فراوان بر مهدی (عج) صاحب زمان و نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام و درود فراوان به روان پاک شهیدان و ملت قهرمان و شهید پرور ایران. بخدمت مادران مهربانم و دلسوزم سلام و دعا بسیار زیادی میرسانم و ضمن عرض سلام و سلامتی وجود شریف شماها را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه خوش و خرم بوده باشید اگر از احوالات این فرزند حقیر خود علی آغاسی را خواسته باشید بحمدالله خوب و سر حال می‌باشم و هیچ ملالی در بین نیست بجز زیارت کربلاء حسینی که آنهم بزودی تازه میگردد مادرانم از اینجا با شما سخنم را آغاز میکنم مادر عزیزم ای حلیمه ننه انشاا... که مرا حلال میکنی و باید ببخشی که نوشته بود بیایم مرخصی ولی من تا دستم به کربلا نرسد به مرخصی نمی‌آیم. سلام بر مادر مهربانم مشهدی لقمان و سلام بر همسرم مشهدی هادی و همسر عزیزم بچه‌ها را خوب مواظب باش تا احساس ناراحتی نکنند و از بچه ها زینب‌وار مواظبت کن تا جای خالی مرا احساس نکنند بهترین عبادتها مواظبت از بچه‌ها هست سلام به پسربزرگم حسین و عروس عزیزم و نوه‌ام زینب سلام میرسانم. سلام بر پسرانم حسین و حسن و رضا و ابوالفضل جان و سلام بر دخترانم حاجیه خانم و رقیه و فاطمه و طاهره و سلام بر داماد عزیزم مشهدی ابوذر و پدرش و مادرش سلام بر خواهر عزیزم مشهدی زهرا و داماد عزیزم مشهدی احمد و سلام بر تقی عسگری با اهل خانواده و سلام بر مشهدی قند علی با اهل خانواده و برادر عزیزم تقی عسگری نامه‌ای که نوشته بودی بدستم رسید و از رسیدن نامه خیلی خوشحال شدم ولی شعرهای آنرا نتوانستم بخوانم در عوض نامه شما را بوسه زده و بر پیشانیم گذاشتم جای خالی شما را اینجا احساس کردم برادر عزیز نوشته بودی که ساختمان شما را تمام کرده‌ام خیلی خوشحال شدم و اینجا شما را خیلی دعا کردم اگر من دیر کردم موقع از حیاط در آمدن شد شما خودتان ترتیب کارها را بدهید انشاا... اجرتان با امام حسین(ع). سلام بر برادرانم مشهدی یدالله و محمد و محرم و عباس با اهل خانواده دعا و سلام میرسانم و بر برادرزاده‌ام سیف الله با اهل خانواده دعا و سلام میرسانم و سلام مرا به تمام همسایگان و دوستان و آشنایان برسانید و برایم حلالی بطلبید و دیگر عرضی ندارم والسلام. برای برادر عزیزم تقی عسگری چند خطی شعر می‌گویم: ای مرد خدا برخیز و بیا باهم برویم تا کربلا در سنگر عشق شور دیگر است در ظلمت شب نوری دیگر است قربانت علی آقاسی رفیق عزیزم بچه های مرا بدور خود جمع کن و مشغول دعا بگردان تا احساس خالی پدر را نکنند انشاا... . دیدار ما در کربلا حسینی صدام رفتنی است چیزی نمانده است تا در کربلا همدیگر را زیارت کنیم . حسن جان آدرس من همان آدرس قبلی میباشد و به همان آدرس نامه بنویس تا بدستم برسد پدرت حاجعلی محسن . علی آغاسی