نام | صادق آقا محمدی |
نام پدر | فرهاد |
نام مادر | سلطان |
محل شهادت | سردشت |
بیوگرافی |
آقامحمدی، صادق: هفتم خرداد ۱۳۴۱، در روستای خنداب از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش فرهاد، کشاورز بود و مادرش سلطان نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سیزدهم فروردین ۱۳۶۲، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به ران، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | تاکستان - خنداب | تاریخ تولد | ۱۳۴۱/۰۳/۰۷ |
محل شهادت | سردشت | تاریخ شهادت | ۱۳۶۲/۰۱/۱۳ |
استان محل شهادت | آذربایجان غربی | شهر محل شهادت | سردشت |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دوم متوسطه | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - تاکستان - خنداب |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، صادق آقامحمدی:
ای مردم ایران! این انقلاب و این امام امت را، تنها مگذارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. اگر این امام و اسلام نبود، هیچ چیزی برای ما نمانده بود؛ نه ناموس، نه دین، نه آخرت و نه ایمان. ما یک مسلمان زبانی بودیم، نه عملی و ناموس ما یک عروسک بود که هر روز با یک فرم به بازار می آمد.
ای مسلمانان و ای مؤمنین! با ضد انقلاب و دشمنان خدا و قرآن، مبارزه کنید تا اگر خودتان هم مُردید، فرزندانتان در آسایش باشند.
نهال اسلام را با خون خود آبیاری کنید تا اسلام به همه ی جهان -به امید خدا- ریشه بدواند.۱ (۱۰۰۵۱۹۷)
قربان شما، صادق آقامحمدی
دست نوشته ها
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آنکسی که ما را از نیستی آفرید و انسانها را در روی زمین نماینده خود قرار داد و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و یگانه پرچمدار عالم تشیع و با درود و سلام به خیل شهیدان انقلاب اسلامی ایران که با خون گرم سرخ خود این انقلاب نو پای اسلام را آبیاری کردند و با قدردانی از امت شهیدپرور ایران که جبهههای جنگ حق علیه ظلم را یاری کردند و با درود و سلام به رزمندگان اسلام که در جبهههای نور علیه ظلم مردانه میجنگند خلاصه سخنانم را آغاز میکنم بخدمت برادر مهربانم بهتر از جانم دعا سلام میرسانم پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند قادر خواهانم و امیدوارم که انشاالله سلامت بوده باشید ثانیاً اگر از احوالات اینجانب برادر خود صادق آقامحمدی را خواسته باشید الحمدالله سلامت و حاصل برقرار است ملالی در بین نیست بجز دوری و دیدار شما آنهم انشاالله بیاری صاحبالزمان دیدارها تازه گردد باری بخدمت زن داداش مهربانم دعا سلام میرسانم و بخدمت محمد عزیزم دعا سلام میرسانم و از راه دور رویش را میبوسم بخدمت یوسف شهسواری دعا سلام میرسانم بخدمت خواهرم منصورا دعا سلام میرسانم بخدمت عذرا دعا سلام میرسانم بخدمت بهجت عزیز دعا سلام میرسانم و از راه دور رویش را میبوسم بخدمت کتابعلی شهسواری دعا سلام میرسانم بخدمت زهرا خانم دعا سلام میرسانم بخدمت بهروز و زینت مهدی یک بیک دعا سلام میرسانم و از راه دور رویش را میبوسم بخدمت فرهاد فتحالله اسد و سلیمان ولیالله محمدبرزگر محمدی یک بیک با اهل خانواده دعا سلام میرسانم باری برادرجان مگر وقت نداری برای من یک نامه بنویسی یا پاکث تمبر پیدا نمیکنی اگر پیدا نمیکنی برایت بفرستم یادت بیاید وقتی خودت در جبهه بودی میگفتی وقتی یک نامه برایم میآید خیلی خوشحال میشوم پس چرا نامه نمینویسی خواهش میکنم اگر وقت شما گرفته نمیشود یک نامه برایم بنویسید برای از اینجا بنویسم الان ساعت ۶ بعدازظهر است و هوا خیلی آفتابی روز جمعه است من در پشت بام مسجد برای شما دارم نامه مینویسم در حدود سه روز پس از ساعت ۸ شب درگیر در اینجا شروع شد تا ساعت ۳ بعد از نصف شب ادامه داشت اما الحمدالله به هیچکدام از ما آسیبی نرسید فقط به یکی از اسلحههای پیشمرگ این دهکده تیر خورد و سوراخ شد که دیگر قابل استفاده نیست و دیگر نیز در سایر شبها یک شب در میان و یا دوشب درمیان ۲ ساعت یا ۳ ساعت درگیری هست و هیچ غلطی نمیتوانند بکنند باری برادر جان امیدوارم که انشاالله در عید بروی به دهات و پدر و مادرم از طرف من ناراحت نباشند و انشاالله ما بعد از ۱۳ عید نوروز به امید خدا اگر شالم ماندیم برمیگردیم عید سعید باستانی را و سال نو را به شما و زن داداش و محمد عزیز و یوسف و منصورا خواهرم عذرا بهجت کتاب زهرا و بهروز زینت مهدی یک بیک تبریک عرض میکنم دیگر وقت شریقتان را نمیگیرم قربان شما
خداحافظ خدا یار و یاورتان باد امام خمینی را در هنگام سال تحویل دعا کنید و همچنین برای بنده حقیر
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
صادق آقامحمدی