نام | سید مهدی ابراهیمی |
نام پدر | سید موسی |
نام مادر | بهجت |
محل شهادت | شیخ محمد |
بیوگرافی |
ابراهیمی، سیدمهدی: سیام شهریور ۱۳۵۱، در روستای کیجینخرقان از توابع شهر آوجبه دنیا آمد. پدرش سیدموسی، روحانی بود و مادرش بهجت نام داشت. دانشآموز اول متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت چهاردهم خرداد ۱۳۶۷، در شیخمحمد عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | آوج - کیجین خرقان | تاریخ تولد | ۱۳۵۱/۰۶/۳۰ |
محل شهادت | شیخ محمد | تاریخ شهادت | ۱۳۶۷/۰۳/۱۴ |
استان محل شهادت | - | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | اول متوسطه | رشته | تجربی |
عملیات | سال تفحص | 1376 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، سیدمهدی ابراهیمی:
در این موقعیت حساس، حماسه ی عاشورای حسین(ع) بار دیگر زنده شده و در ایران رخ داده است، که نشان می دهد حسین ها هنوز زنده اند و تا حکومت الله را در سراسر جهان برقرار نسازند، به پیکار خود علیه کفر ادامه می دهند و اینان، آموزگارشان حسین(ع) است.
حسین(ع) برخاسته است، تا به همه ی آنهایی که جهاد را تنها در توانستن و همه ی آنهایی که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه کردن می پندارند، بیاموزد که «شهادت»، نه یک باخت؛ بلکه یک انتخاب است. انتخابی که در آن مجاهد با قربانی نمودن خویش بر آستان معبودِ آزادی و محراب عشق، وضوی خون گرفته و با نماز اخلاص پیروز می شود و با سلام شهادت این نماز را پایان می دهد.
امام را تنها نگذارید، که امام کاری بس عظیم کرد. او باعث بیداری نَفس های پژمرده و باعث جان گرفتن روح های خسته شد.
حسین(ع) وارث آدم(ع) که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ، که به انسان چگونه زیستن را آموخت؛ اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم(ع) چگونه «مُردن» را بیاموزد.
حسین(ع) آموخت که «مرگ سیاه»، سرنوشت مردم زبونی است که به هر ننگی تن می دهند تا زنده بمانند. کسانی که جسارت آن را ندارند تا شهادت را انتخاب کنند و مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد.
...و اما ما تنها در جستجوی حقیقت تاریخ و واقعیت انسانیم و از دشمن طالب خاک نیستیم.
ما طالب چیرگی حق بر باطل هستیم.
ما طالب شکست سیاهی در فجر صادق و نور خداییم.
ما را خاک دشمن، بهای جهاد نیست.
ما را ظلمت و ذلت دشمن، نقطه ی انتقام نیست؛ که ما -منتقمان کربلاهای خونین زمانه- تا تحویل تمامی خاک خداوند به وارثان اصلی آن، یک لحظه از پای نمی نشینیم و از همان روزی که هر وجب از خاکِ اسیرِ ظالمان را آزاد می کنیم، گویی خیل وارثانی را به حق خویش رسانده ایم.
ما حافظ اصالت انسان و حامی تمامی حق و پاسدار میهن و قرآنیم.
...و اما شما دوستانم! قدر این انقلاب را -که ثمره ی به خون تپیدن هزاران لاله ی پرپر است- بدانید و نگذارید با طولانی شدن جنگ، خون اینان پایمال شود و در جبهه ها شرکت کنید، تا نگذارید خون آنها با توطئه های دشمن از میان برود.
بیایید به خدمت خورشید بیریا برویم / به جاودانگی عشق ماندگار شویم/ اگر به بال شهادت از این سرا برویم/ هوا، هوای لطیفی است برای کوچیدن/ دگر بهانه میاور بیا، بیا برویم
می دانم که راهم را ادامه خواهید داد؛ اما سعی کنید همه ی کارهایتان برای رضای خداوند باشد و هیچ انتظار و توقع بی جایی نداشته باشید.
خدایا! چرا خونمان را می ریزند؟ مگر جُرممان چیست جز حٌب تو؟ از «هابیل» تاکنون همواره شهیدمان ساخته اند.
قرن هاست که زنجیر بر پایمان، زندانها و ایمان و شکنجه همراه است.
پایمان را شکستند، تا نرویم.
زبانمان را بُریدند، تا نگوییم.
خونمان را ریختند، تا نباشیم.
چرا اینان از انسان می هراسند؟ چرا از ایمان می ترسند؟
خدایا! تو خود می دانی که چه می کشیم. پنداری که چون شمع ذوب می شویم؛ آب می شویم ولی از مُردن نمی هراسیم؛ اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر بِبُرَند.
خدایا! های و هوی حسین(ع) و های و هوی بهشت را می بینم؛ چه غوغایی است. فرشتگان ندا سر داده اند که: همرزمان «ابراهیم»(ع)، همراهان «موسی»(ع)، همدستان «عیسی»(ع)، هم کیشان «محمد»۲، هم پُشتان «علی»(ع)، هم فکران «حسین»(ع)، هم گامان «خمینی» از سنگر کربلا آمده اند.
...و اما شما خانواده ی گرامی! شاید وقتی این نوشته را می خوانید، من در میان شما نباشم؛ ولی ای پدر گرامی! بدان که پیش جدمان حسین(ع) و رسول الله(ص) شرمنده نیستیم؛ زیرا راهی را رفتم که آنها رفته اند. امیدوارم شما نیز مرا حلال کنید.
...و شما مادر گرامی! بعد از خداوند، مهربانترین و گرامیترینِ موجودات، نزد من می باشی. امیدوارم که مرا حلال نمایی؛ زیرا «الجنه تحت اقدام الاُمهات». پس همانند زینب(س) در کارهایت صبور باش و بدان که راه سرخ ما تا حکومت سبز مهدی(عج) ادامه خواهد داشت.
دیگر عرضی ندارم.۱ (۱۰۱۰۳۷۵)
سیدمهدی ابراهیمی