نام | اسکندر امینی |
نام پدر | علی اوسط |
نام مادر | صدیقه |
محل شهادت | اشنویه |
بیوگرافی |
امینی، اسکندر: نوزدهم مرداد ۱۳۴۵، در روستای ارداق از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش علیاوسط، آسیابان بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. دهم مرداد ۱۳۶۵، در اشنویه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش علیرضا نیز به شهادت رسیده است. |
محل تولد | بوئین زهرا - ارداق | تاریخ تولد | ۱۳۴۵/۰۵/۱۹ |
محل شهادت | اشنویه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۵/۰۵/۱۰ |
استان محل شهادت | آذربایجان غربی | شهر محل شهادت | اشنویه |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | ششم ابتدائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - بوئین زهرا - ارداق |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، اسکندر امینى:
تاریخ انسان، همیشه صحنه مبارزه حق با باطل بوده است و در این سنت الهی، حق، همیشه پیروز می گردد. حال، باطل به هر شکلی که می خواهد دربیاید، مهم نیست؛ پس ما اگر ادعای حقانیت داریم باید هیچ گونه بیمی به خود راه ندهیم که «نصر من الله و فتح قریب». ولی این سخن در هر زمانی میزانی دارد و میزان در زمان ما، امام خمینی می باشد؛ پس بر ماست تا هر چه بیشتر و دقیق تر دستورات این پیر جماران و وارث انبیا و نایب بر حق امام زمان (عج) را که در شجاعت و شهامت و در رنج کشیدن چون علی(ع) و در صبر و پاسداری و بزرگواری هم چون پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین می باشد، با جان و دل پذیرفته و عمل نماییم.
پروردگار را سپاس می گویم که به من فرصت داد تا اسلام را بشناسم و انقلاب اسلامی باعث شد تا از زندگی مادی پَست و زودگذر دنیا خارج شوم و با دیدگاه توحیدی، در جهت جاودانگی انسان قدم بردارم.
پروردگار عالمیان را سپاس می گویم که مرا روانه ی میدان های مبارزه علیه کفر کرد تا گلوله های تفنگم را بر قلب کفر جهانی، آمریکای جنایتکار و شوروی غارتگر و عُمال پلیدشان، نشانه رَوَم.
آری! من می روم تا ندای «هل من ناصر ینصرنی؟» امام حسین(ع) را لبیک بگویم. می روم به جایی که یاران حسین(ع) عاشقانه و با نیتی پاک، جان خود را فدای الله و قرآن و اسلام می کنند. جایی که مردان حق از تمام وابستگی های دنیوی، چشم پوشی کرده اند. از زن و فرزند و خانواده و پدر و مادر دور شده اند تا به حق بپیوندند.
من می روم تا با خونم خدمت کوچکی به اسلام و دینم کرده باشم که اسلام به خون احتیاج دارد تا مستضعفین جهان از زیر سلطه ی ستمگران خلاصی یابند.
من می روم ولی از شما پدر و مادر و دوستان و برادران و کسانی که این وصیتنامه را می خوانند، می خواهم که فقط، تقوا را پیشه کنند؛ اگر چه من خودم از عهده ی آن بر نیامدم، ولی شما را به این مهم سفارش می کنم.۱ (۱۰۷۹۶۹۰)
اسکندر امینی
۹/۵/۱۳۶۵