نام | نریمان خلیلی |
نام پدر | رستم |
نام مادر | گل لر |
محل شهادت | شلمچه |
بیوگرافی |
خلیلی، نریمان: دهم دی ۱۳۳۹، در شهر هشترود به دنیا آمد. پدرش رستم، کارگر بود و مادرش گللر نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کارگر بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص در شهر الوند تابعه شهر قزوین به خاک سپرده شد. |
محل تولد | هشترود | تاریخ تولد | ۱۳۳۹/۱۰/۱۰ |
محل شهادت | شلمچه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۶/۰۱/۲۲ |
استان محل شهادت | خوزستان | شهر محل شهادت | خرمشهر |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۰ | تعداد دختر | ۲ |
تحصیلات | پنجم ابتدائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | 1374 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین-شهر الوند |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
وصایا
شهید نریمان خلیلی:
پدر بزرگوار و مادر مهربان و خواهران گرامی! قبل از همه چیز از تمام اهل خانواده نسبت به اخلاق و رفتار و عمل این جانب -که زمانی در پیش شما بودم و با هم زندگی می کردیم- خدای ناکرده اگر از گفته هایتان و فرمان تان سرپیچی کرده باشم، ضمن بخشش از شما، حلالیت می طلبم و بعد از حلالیت، باید بگویم که برای هر مسلمانی واجب است از امر و فرمان الهی سرپیچی و خدای نکرده کوتاهی نکند؛ بنابراین بر ما واجب بود که در این موقعیت حساس در سرنوشت جنگ تحمیلی شرکت کرده و شریک باشیم و این جانب هم در این مورد یک قدم کوچکی برداشته ام و امیدوارم به خواست خداوند شربت شهادت را بنوشم.
...و سفارشم این است که هیچ گونه درباره ی این جانب نگران و یا ناراحت نباشید؛ بلکه برعکس شاد و خرم باشید، حتی افتخار هم باید بکنید؛ چرا که این سعادت را همه کس ندارند که از چنین خانواده ها گلچین شوند و امیدوارم همین طوری که در پیشگاه خداوند سربلند می باشید، در بین مردم شهیدپرور، خصوصاً در پیش دوستان و آشنایان و حتی پیش دشمنان جمهوری اسلامی هم شاد و سربلند باشید.
امروز، ما مسلمان ها باید از خداوند و از پیغمبران و دوازده امام و از مراجع تقلیدمان و از رهبران دینی و اسلامی اطاعت کامل کنیم که سرپیچی از آن ها سرپیچی از اسلام است.
خلاصه ی کلام اینکه خود را در مقابل شما بزرگان، پدر و مادرم، نسبت به اطاعت نکردن از شما و عدم توجه به هدف های شما، در پیشگاه خداوند مقصر می دانم و آن طوری که باید به شما خدمت می کردم، متأسفانه نتوانستم بکنم و مطیع فرمان تان نبودم که امیدوارم مرا ببخشید.
...و اما خانواده ی خودم! ضمن سلام و آرزوی موفقیت برای شما، امیدوارم طی دورانی که با هم بودیم اگر از این جانب اخلاق و رفتار ناخوشایندی احساس نمودید و گاهی اوقات اگر از من رنجیده شُدید، امیدوارم مرا ببخیشید و دیگر این که موقع آمدن به جبهه نتوانستم خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم؛ ولی از فاصله های دور امیدوارم این بنده ی حقیر را حلال کنید و در تحویل دادن بچه هایی اسلامی به جامعه، کوشا باشید.۱ (۱۲۷۵۴۲۷)
نریمان خلیلی
۳۰/۱۱/۶۵